فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

مهمان ناخوانده

در می زنند ، باز مهمان ناخوانده که این بار آمد و ماندگار شد

آشنایی قدیمی که او را از زمانی دور می شناسم و قلبش را پیشتر همین نزدیکی ها دیده ام 

 

 سر زده آمده و خود را در خانه ی من مهمان کرده

نه اجازه ای می گیرد و نه مراعات حال صاحبخانه را می کند

تقلای بیهوده می کنم که او را بیرون کنم ،اصلا خیال رفتن ندارد

هر چه بیشتر در او می نگرم بیشتر پی می برم که من بسیار تنهایم

امنیت خاطر

نه تفاهم ، تعهد و نه هیچ چیز دیگر در ثبات یک خانواده نقش اصلی ایفا نمی کند ... 

 

تازگی ها به این نتیجه رسیده ام ، مهترین چیزی که سبب می شه یه زن و شوهر ، با  

 

وجود تمام  مشکلات ( عدم تفاهم ، اختلافات قومی ، فرهنگی) سالها در کنار یکدیگر زندگی  

 

کنند  وجود چیزیه که من اسمشو می ذارم ... امنیت خاطر 

 

انسانی که مطمئن است در هر شرایطی همسرش او را درک می کند و هیچ وقت به  خاطر نقاط  

 

ضعف و کاستی ها به او پشت نمی کند. 

 

امنیت خاطر به سبب اینکه به همین شکلی که هستی از سوی طرف مقابل پذیرفته شده ای  

 

امنیت خاطر به سبب اینکه مطمئنی همسرت هیچگاه به تو خیانت نمی کند. 

 

 به همدیگر ، به همسر ، به دوست و به خانواده ی خود  

امنیت خاطر بدهیم

هیچ چیز سخت تر از دست دادن یک دوست نیست.

چن وقت پیش سر یه جریانی از یکی از دوستانم خیلی ناراحت شدم به طوریکه تصمیم گرفتم دیگه با اون  کاری نداشته باشم چند روز کاملا حالم از این قضیه گرفته بود مدتی گذشت و من در این فاصله دوستان جدیدی پیدا کردم. بلاخره آن دوست برای موضوعی با من تماس گرفت و من از فرصت استفاده کردم و به او گفتم خیلی از او ناراحت و مایوس شده ام و او برایم توضیحاتی  داد و عذر خواهی کرد . با اینکه فکر می کردم نباید با این سرعت او را ببخشم ، اما این کار را کردم زیرا که   دلم می خواست دوباره مثله سابق باشیم  و چقدر هم خوشحال و سرحال شدم.  خوشحالم یک تماس و یک توضیح کوتاه می تونه تمام غصه های منو برطرف کنه.

بیست و دومین جشنواره استانی خوزستان به پایان رسید

در ابتدا باید بگویم امسال شاهد ضعیف ترین جشنواره از لحاظ کیفی و سالن ها نسبت به سالهای گذشته بودیم بیشتر در حد یک جشنواره محلی در یک روستا بود تا در حد استان به هر حال مطمئن هستم برای همین جشنواره در همین حد و اندازه خیلی از دوستان زحمت بسیاری کشیده اند و اگر دلسوزی آنها نبود همین جشنواره هم برگزار نمی شد که از همه آنها ممنونم 

 

نکته دوم نگاه داوران به جشنواره بود و توجه ویژه ای که به دو اثر نقل سیاوش از بهبهان و قزل آلا مهر گیاه از ماهشر نشان دادند این دو اثر که اصلا مطابق سلیقه اهل تئاتر خوزستان ساخته نشده بود بسیاری از جوایز اول و دوم را از آن خود کرد که نشان دهنده علایق داوران به نگاه و بیان نوین در آثار نمایشی استان بود و من خیلی خوشحالم که به این آثار توجه شد. 

از سرزمین مردگان صدایی بر می خیزد  

گوشهایم را تیز می کنم  

نه زلزله نیست.

یک خواننده ی گرامی در متن مربوط به داستان مدئا نظری گذاشتن بدین شرح:


اینجاست که می گن همیشه پای یک زن در میان است. من خودم یک زنم اما فکر می کنم  در بیشتر موارد این زنها هستن که زندگی زنهای دیگه رو خراب می کنن. البته اشتباهات مردا رو هم نمیشه نادیده گرفت اما معمولا این زنها هستن که بدون اینکه به تجرد یا تاهل یک مرد درست بیاندیشن وارد زندگی اون می شن و با این کار یه زن دیگه رو نابود می کنن. بله ما خودمون زندگی هم جنسامونو خراب می کنیم. کاش قبل از هر کاری خودمونو جای همدیگه بزاریم تا تلخ و  شیرین عملمونو بهتر درک کنیم.


واقعا نظر جالبیه اما درسته آیا وافعا این زنها هستند که همیشه زندگی زنهای دیگه رو خراب می کنن 

من نمی تونم این نظر رو قبول کنم .

زیر بار این حرف خواهم رفت که مسبب خیلی از مشکلات و عقب ماندگی ها خودمونیم اما زیر بار حرف این دوست عزیز نمی تونم برم. به نظر من هیچ کسی بدون اذن صاحبان خانه نمی تونه وارد زندگی کسی بشه.


شما چی می گید...

 اما خاطرت باشد 

همیشه این تویی که می روی ... 

 

همیشه این منم که می مانم.