فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

آ‌ب

 بعضی روزهای تابستان به همراه خانواده ام و بعضی از اقوام به دزفول میرویم تا اوقات مان را کنار رود آبی وسرد دز سپری کنیم.روی صخره ای کنارآب می نشینم از کنارم پوست تخمه وخربزه وهندوانه عبور میکند زلالی آب که روحم را شستشوداده  بود، با دیدن این صحنه های زشت دوباره خسته و چروکیده میشود برای همین تصمیم گرفتم این مطلب زیبا درمورد آب را به هم میهنانم که کنار رودخانه ها را برای تفریح انتخاب میکنند هدیه کنم.

آب

آب ازعناصری است که نزد ایرانیان مقدس وایزدی به شمار می رفته است.زیرا ازقدیمیترین ایام درایران،همانند جهان بینی کهن سومری، معتقد به نقش آفرییندگی آب در نظام جهان بوده اند.ازاین رو بارها در اوستا به اهمیت و تقدس آن اشاره شده است.در آبان یشت و تیر یشت  درباره آب سخن رفته و اناهیتا (به معنی پاک . بی آلایش) یا ناهید ،همچون ایزد بانوی بزرگ آب و باروری ستایش شده است.

مورخان یونانی ستایش عنصر آب را به ایرانیان نسبت داده اند(یشت ها 1/159)می نویسند:ایرانیان در میان آب بول نمی کنند،اب دهان بدان نمی اندازند و در آن دست نمی شویند، که البته مقصود آب جاریست که باید از هر گونه کثافتی به دور بماند.ایرانیان،همچنین طی مراسمی ،برای آب قربانی و فدیه می داده اند .در روایات هست (فرهنگ ایران باستان 1/66)که یک قرن قبل از میلاد ،ایرانیان هنگام قربانی برای فرشته آب در کنار رود یا سرچشمه و کرانه دریا گودالی می کندند ودر کنار آن قربانی میکرده اند به طوری که آب به خون قربانی آلوده نمی شده است.این مراسم و احترامات تا قرون 5 و6 میلادی نیزادامه داشته است.ابوریحان (آثارالباقیه303) نوشته است:روز یازدهم روزخوراست که اول گاهنبار دوم میباشد.دراین روز بود که خداوند آب را آفرید .هشتمین ماه سال و دهمین روزماه ،به نام این عنصرآبان نامیده شده است.عنصرآب دو فرشته نگهبان دارد :یکی اپم نپات و دیگری اناهید یا ناهید که به عنوان فرشته مخصوص آب ازآن یاد میشود و در آبان یشت ازجلال وعظمت او سخن رفته است .اسم کامل این فرشته اردویسور ناهید می باشد وچون مونث است گاهی کلمه بانو را هم به اول آن اضافه می کنند درمتون  اوستایی گاهی آب به عنوان فرشته این عنصر معرفی شده است.باید دانست که آب تنها در ایران باستان جبنه اساطیری نداشته بلکه در بسیاری از فرهنگها ی باستانی نیزدارایاهمیتواعتباربودهاست.در لوح های ازالواح بابلی آمده (دیارشهریاران2/887) که گیهان نخست تودهای ضخیم از آب بود و در ان به مرور زمان ، خدایان یکی پس از دیگری به وجود آمدند و به تدریج کارهایی مطابق عقل وحکمت کردند تا عاقبت یکی از آن میان ، که از همه نیرومند تر بود بر آن شد زمین را بیافریند پس به امر او طوفانی پر انقلاب ظاهر شد و زمین خشک از دریای آب جدا گشت.انگاه کارها بسامان شدند و حدی برای آبهای آسمانی و زمینی مقرر شد و حدود رودها معلوم گردید.تاثیر آب در آفرینش در اساطیرنیز مورد توجه است (دیارشهریاران 2/892)در حماسه رامایانا نقل شده است که همه جا آب بود و زمین در آب تشکیل شد و برهما قایم به ذات بود و دیگر خدایان در آب به وجود آمدند.سپس برهما به صورت گراز در آمد و زمین را از درون آب بالا آورد .  و جهان را آفرید و مقدسین را که پسرانش هستند به وجود آورد.همچنین نوشته اند که ویشنو یکی ازسه ایزد بسیار نیرومند هند را به آب که پیش از خلقت این جهان در همه جا ساری وجاری بوده است منسوب داشته اند و بد ن جهت او را نارایانا یعنی متحرک در آبها خوانده اند.

گردیزی(زین الاخبار 295)آوردهاست که یکی ازفرقه های هند باستان آب پرستان بوده اند وچنین گویند که برای آب فرشته ای است و آب ، اصل همه نباتات و جانوران است و اصل زندگانی اوست.آنگاه مراسمی بدانها نسبت داده که غالبا در ارتباط با آب است و از تقدس آن درنزد هندوان حکایت می کند. در روایات سامی نقش آب در آفرینش بسیار مهم است در سفر پیدایش آمده است " ... و خدا گفت: فلکی باشد در میان آبها و آبها را جدا کند وخدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد و چنین شد...وخدا گفت:آبهای زیر آسمان در یک جا جمع شوند و خشکی ظاهر گردد وچنین شد و خدا خشکی را زمین نامید و اجتماع آب ها را دریا نامید."

در روایات اسلامی (ازجمله بلعمی 1/39) آمده است که خدای تعالی پس از آفریدن لوح و عرش و کرسی همه عالم را یکسر آب افرید آنگاه با هیبت خدای تعالی بر جوشید و دودی از میان الب برآمد ، از ان دود آسمانها را آفرید.به قول قران ثم استوی الی السماء و هی دخان(فصلت 11) و رو ز رستاخیز نیز چون ویران شود همه را دود گرداند.جای دیگر (انبیاء 30) زندگی همه چیز از آب دانسته شده (و جعلنا من الماء کل شی ء حی) و جای دیگر عرش خدا بر روی آب تجسم گردیده است که صاحب مجمع البیان _3/144) آن را دلیل بر این گرفته که پیش از خلقت اسمان و زمین ، آب همراه عرش خدا وجود داشته و در واقع این عنصر به قدرت خداوند قائم بود نه چیز دیگر.در روایتی منسوب به معصومین آمده(سفینه بحارالانوار2/559)ان الماء اول ما خلق الله (آب اولین چیزی بود که خدا آفرید) و در روایتی  دیگر از امام صادق (ع) هست که :طعم الماء طعم الحیات (مزه آب مزه زندگی است)در قران مجید 63 بار کلمه ماء به کار رفته و از جهات مختلف مورد توجه قرار گرفته است.نقل از مقاله آب از محمد واعظ زاده خراسانی،مشکوه زمستان 1365)اهمیت آب در اعتقادات عامه از قدیمیترین روزگار تا زمان حاضر نیز مورد توجه بوده است مغول ها در وقت ضرورت به نوعی جادوگری به نام جدامیشی متوسل می شدند و آن عبارت بود از چند سنگ که اعتقاد داشتند چون آنها  را در آب نهند و بشویند ، در حال اگر چه قلب تابستان باشد ،سرما و برف و باران و دمه پدید می آید و ار آن برای قهر دشمنان استفاده می کردند(غلامحسین یوسفی "انعکاس اوضاع اجتماعی در آثار رشیدالدین فضل الله"م.د.ا.م.5/320)هنوز هم در بسیاری از باورهای عوام جنبه اساطیری آب آشکار است.مثلا کاسه آب بر سر سفره عقد می نهند(نیرنگستان22) و پس از مراسم عقد کاسه آب را بر سر عروس می ریزند.آب چهار گوشه بام را اگر در پوست تخم مرغ کنند و به زن بدهند،آبستن میشود؛ آب و نمک مهریه حضرت زهرا (ع)است و نباید آن را آلوده کرد،که دقیقا یادآور روایات کهن ایرانی می باشد.

مسعودی (مروج 1/19 به بعد )آنجا که داستان آفرینش را از گفته پیشینیان می آورد می گوید: همه چیز در آغاز از آب آفریده شد ، آسمان از آب آفریده شد ، زمین از آب پدید آمد ، عرش خدا نیز بر آب بود .این نظریه ،چنانکه می دانیم نزدیک است که آب را مادة مواد و عنصر پدید آورنده عالم می دانستند . نظامی گنجوی (خمسه 1237)در اسکندر نامه هنگام انجمن کردن اسکندر با هفت حکیم ، نظر والنس (حکیم یونانی و ندیم اسکندر)را درباره آفرینش نخست بدینسان نقل کرده است:

چنین گفت بر به دانش درست

که جز آب جوهر نبود از نخست

زجنبش نمودن بجایی رسید

کزو اتشی در تخلخل دمید

حکیم ناصر خسرو و هم در شعری لغز گونه ، تاثیر حیاتبخش آب را همچون فرشته ای که جان می بخشد و زندگی می دهد چنین بیان داشته است:

چیست آن لشکر فریشتگان

که بیاین از آسمان پران

سوی آن مرده ای که زنده شود

چون بشویندش آن فریشتگان

چیست آن مرده ی فریشته خوار

به بهار به تیر و تابستان

جای دیگر در بیان ترکیب ماده عالم گفته است:

نهاد عالم ترکیب و چرخ و هفت اختر

شد آفریده بترتیب ازین چهارگهر

زآب روشن و از خاک تیره و آتش و باد

چهار گوهر و هر چار ضد یکدیگر

چنانکه از همین ابیات پیداست آب با سه عنصر دیگر خاک و باد و آتش مجموعا عناصر اربعه و یا به قول حکمای اسلامی امهات اربعه را تشکیل می دهند که این امهات تحت تاثیر آباء سبعه (هفت اجرام ،هفت سیاره : قمر،عطارد ، زهره ، شمس ،مریخ ،مشتری و زحل)موالید ثلاثه (جماد ، نبات ، وحیوان)را موجب می شوند و حاصل انکه آب به عنوان یکی از چهار عنصر مولد و حیاتبخش مورد نظر قدما بوده است.به اعتقاد قدما تمام مولدات و موجودات عالم کون و فساد و در نتیجه جهان جسمانی از چهار عنصر بسیط پدید آمده اند که هر کدام طبع ویژه خویش را دارد .ناصر خسرو (92) در ابیات زیر به عناصر و طبایع مناسب آنها اشاره کرده است:

این چرخ بلند را همی بین

پر خاک و هوا و آب و آذر

وین ابر به جهد خشکها را

زان جوهر تر همی کند تر

این عناصر از لحاظ جرم و قرار گرفتن در عالم طبیعت ترتیب مخصوصی دارند

ترتیب عناصر نشناسی نشناسی

 اندازه هر چیز مکین را و مکان را

مر اتش سوزان را مر باد سبک را

مر آب روان را مر این خاک گران را(ناصر خسرو545)

 

واگویه های شبانه ۲

سلام خدایا

باز امروز تو رو یادم رفت

امروز تو رو و خیلی دیگه از چیزهایی رو که باید می دیدم ؛ ندیدم

و هر روز به چیزهایی که نباید می دیدم نظاره گر شدم.

هنگامی که شب فرا میرسد می فهمی آن چیزها جز توهمی نبوده.

هاله ای دور سر آدمهاست که از نور نیست از توهم است و آنها به پیامبران نورانی می خندند.

آسمان شهر ما کم ستاره است اما بی ستاره نیست و هنوز هستند انسانهایی که در آسمان به دنبال ستاره خود می گردند

امروز دلم گرفته

انگار همیشه یه جورایی به خودم آسیب می زنم

هرروز در کلاسی مینشینم و که در آن مردود میشم کلاسی که یاد میده که اعتماد نکن و انسان موجودیست ضعیف بد و کثیف .

آرمان شهر تو در زیر آبها مانده و در زیر پاهای آدما آبر انسانها له میشند .

من بارها در آزمون این کلاس رد شدم.

 اگر می دونستی؟

چه امواج متلاطمی درونم را به آتش میکشه؛ شانه هات در زیر  بار این حقیقت خم میشد

اگر می دونستی؟

واگویه های شبانه

خدایا سلام

از اینکه همیشه شبها به من نگاه می کنی و همیشه حواست بهم هست ممنونم

خدایا     

از اینکه خیلی وقتها  تو رو یادم می ره و تنبلی می کنم باهات حرف بزنم ازت خجالت می کشم

خدایا ....

**************

سلام

سلام به همه دنیا ....سلام به تمامی آدما.... سلام خدایا....

معنی همه حرفا اینه من با همه شما قهر نیستم .من با همه شما آشتیم.

**************

هدیه به مامانم

دوست دارم تمام سازهای دنیا را بنوازم و همه نقشهای دنیا رو بازی کنم ،همه آوازا رو بخونم ،دوست دارم همه دنیا رو ببینم حتی روستاها ... حتی افغانستان .

دوست دارم با همه آدمای دنیا دوست بشم و زندگی کنم اما دوست ندارم  دختر تمام زنای دنیا بشم دوست دارم تنها دختر تو باشم.اما دوست دارم تو مادر همه بچه های دنیا باشی مامانم.