فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

عجب مرد با حالی

دیشب دوستم سارا از من خواست برای خرید همراه او بروم ، او می خواست برای دوستش که ساکن سوئد است هدیه ی کریسمس بخرد  و پست کند . به  مغازع های مختلفی سر زدیم . گفتگوی جالبی در یکی از مغازه ها برایم رخ داد که با خودم گفتم بازگو کردن ان خالی از لطف نیست در یکی از مغازه ها هنگام ورود با دختر خانمی رو به رو شدم که ظاهر بسیار ساده ای داشت ، فروشنده سعی می کرد به او اعتماد به نفس و دلگرمی  دهد هنگامی که دختربرای برداشتن کاغذ کادو به بیرون رفت فروشنده که مردی در حدود 45تا 50 سال داست برایم توضیح داد که این خانم برای خریدن هدیه ای برای دوست پسرش آمده و نگران است هدیه اش مناسب و زیبا نباشد. من هم  به دختر گفتم اصل تو هستی و این چیزها برای اون اهمیت ندارد .

فروشنده پس از تصدیق حرفم رو به من کرد وگفت : شما خانم ها بسیار مهربان هستید و محبت واقعی را خداوند در دل شما قرار داده در صورتی که ما مردها بهره ای از آن نبرده ایم  شما زنها در یک ارتباط به دنبال عشق و محبت هستید و چیزی که برای شما مهم است همان محبت است در حالی که ما مردها به دنبال لذت هستیم . پسر های زیادی برای خرید به مغازه من می ایند و هدیه ای که می خواهند سریع انتخاب می کنند و می روند و ادای انها را هم در اورد" ا ا ... یه هدیه واسه زیدمون می خواستیم  " بدون اینکه وسواسی برای هدیه به خرج دهند.

 امیدوارم پسرها نسبت به این مسئله موضع گیری نکنند و اینو در نظر بگیرند من این حرفها رو از یک فروشنده مرد نقل کردم .

با خودم فکر کردم گاهی اوقات  در زندگی همه  چیزهایی که در دوروبرمون اتفاق افتاده نمی بینیم .هیاهوی هیچ و پوچ چون گردابی ما را در خودش غرق می کنه  و باعث می شه ما بدون اینکه جلو مونو ببینیم  خیلی چیزها رو زیر پامون له
 کنیم و رد بشیم
.