فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

باز خداوندا را شکر

پوزخند می زنم به این بازی بی مزه و لوس روزگار 

تا همین ده سال پیش که من با پشتکار و جدیت فراوان به دوستان و اطرافیانم به خصوص خانمها توصیه می کردم خود انسانهایی صاحب اندیشه و از نظر فکری مستقل باشید و تصور نکنید تمام سرنوشت شما باید با اراده ی همسر  رقم بخوره به ما می خندیدن و می گفتن ندا در تخیلات زندگی می کنی ، واقعیت چیز دیگریست مردها دوست دارن ما مثل جا سوئیچی بهشون آویزون باشیم ، مردها از زن مستقل می ترسند و هزاران اراجیف دیگر و بسیاری از آقایانی که از این عقیده سواستفاده کردن و معنای واقعی آزادی را نادیده گرفتن ... 

حال بعد از گذشت سالها که هزینه های زیادی پرداخت کردم و لطمات روحی بسیاری خوردم تبدیل شدم به زنی بدبین و فوق العاده حساس که این حساسیت و بدبینی ، آزادی دیگران در معرض خطر قرار می ده و دوستانی که گذشته خود را فراموش کردن به من می گوین ندا تو خیلی حساسی مردها دوست ندارن کنترل بشن تو باید اعتماد کنی ، مردها خوششون نمیاد زنی بهشون مثه جا سوئیچی بچسبه و ...    

دردم می آید گویی به تمسخر مرا گرفته اند  ، عصبانی می شوم و آنها می گوین چقدر کم ظرفیتی ... باز خداوند را شکر که آنها این همه باظرفیت و روشنفکر هستند.

دلم می خواهد از میان این همه بگذرم دلم می خواهد از میان این همه همهمه بگذرم

نظرات 4 + ارسال نظر
یه دوست یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ب.ظ

سلام
من با نظرت موافقم تو راست میگی مردها یه احساس غرور میکنن اما این غرورشون تو خالیه. درسته شاید سختی بکشیم توی جامعه اما میتونیم آزادانه زندگی کنیم شریک زندگی خوبه ولی نه اسیر بشی.
من همیشه سوالم اینه چرا ما باید از مردها تبعیت کنیم هر چی میگن گوش کنیم و هر جا اونا میگن زندگی کنیم هر چند این زمونه میگن زن سالاریه اما دروغه مرد از زورش و حکم خودش سواستفاده کنه؟؟ و خیلی مسائل دیگه و خیلی سئوالهای دیگه.........!!!!؟؟؟
هر چی درباره این مسائل صحبت بشه کمه باید جلسات علنی و جدی برای این مسائل بذارن تا تبادل فکر بشه نه مسخره بازی باشه و مردها جدی نگیرن. ما زن های این زمانه کمت نباشه ژا به ژای آقایون توی جامعه داریم جون میکنیم و خیلی از پست ها و مقام ها به نام خانم ها ثبت شده...
درسته؟
خود من بخاطر دیدن مشکلات ازدواج و بعدش و خواهر و برادرام و میبینم ترس دارم از ازدواج با اینکه زندگی حد متوسط دارن اما باز ترس از گرفتار شدن دارم

طه دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ق.ظ http://happyblueberry63@yahoo.com

من می گم آدما به هم احتیاج دارن. خیلی هم زیاد.
نیاز آدما به عشقه و دوست داشته شدنه. این چیز کمی نیست. اهمیتش به اندازه ی اهمیت خودته.
مطمینم که چه مردها و چه زن ها از این قانون مستثنا نیستن. بعضی وقتا یه سری باور یا چمیدونم غرور یا هر چی باعث می شه که نیازشونو مخفی کنن ولی همونا ته دلشون بهتر از هر کسی می دونن که دنبال چین. هیچ وقتم از خواسته شون دست بر نمی دارن. عشق چیزی نیست که بخوای فراموش کنی یا دست از سرش برداری.

خودت میدونی سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 ق.ظ

سلام
زیاد نگران این موضوع نباش اگر زن و مردی اساس زندگی را بر احترام و اعتماد و ایمان بنیان بزارن به طوری که شک حتی به اندازه سر سوزن وارد زندگی نشه و هر دو طرف عاشقانه هم دیگر رو ستایش کنند هیچ نیازی به آزاد گذاشتن و زور گفتن و زورشنیدن و محدود کردن نیست....یک سئوال چرا قدیمی ها با اینکه واژه دوستت دارم را یکبار به هم نمی گفتند اما یک عمربا هم زندگی میکردند. آنهم عاشقانه... آیا فکر نمی کنی ما خوشبختی را در چیزی جستجو میکنیم که به آن اعتقاد نداریم و قتی پیش از ازدواج از مرد هیولا می سازید هرگز نمی توانید خوشبخت باشید..
به روزم

فرخ یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:32 ق.ظ

سلام آدمها به مرور تغییر میکنند و متاسفانه روانشناسان
فقط یک نسخه را برای همه می پیچند . مردها بعد از مدتی که از ازدواج گذشت ُ بعضی اوقات باید تنهایی را تجربه کنند و حتی با دوستان خود محافل مجردی داشته باشند ... و این برایشان دارویی است تا گولشان بزند که هنوز مثل گذشته ها فارغ و آزادند .
سین جیم کردن آنان فایده ای ندارد . بگذار برود و برای ساعاتی ناپدید شود ... بی تردید با روحیه ای بهتر و شاداب بازخواهد گشت .... و این یکی از اسرار زندگی مشترک است !!
ارادت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد