فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

عاقبت آدمای خود درگیر

بدبخت شدم چون چن وقتیه با خودم درگیرم الان در سایت جناب پدر کشته این مطلب رو خوندم 

 

به خاطر درگیری با ذهنش به حبس ابد در گور محکوم شد... 

 

فکر کنم دیگه از دست رفتم

نظرات 3 + ارسال نظر
آروم شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:45 ب.ظ http://novap.persianblog.ir

وای چه جرم سنگینی؟ خب حالا تا اوضاع بدتر نشده خودتو ول کن اینطوری دیگه درگیر خودت نیستی... آخه آدم عاقل با خودشم دعوا میکنه؟ دلت میخاد به حبس ابد محکوم شی؟؟؟ راه حلشو گفتم. رها شو و زندگی کن یه وقتایی باید بگی بی خیال  

علی اکبر یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خانوم مهندس
خودگیر ! کلمه ی نوینی بود
خوب تو چرا به خودت گرفتی ؟ فکر کنم یکی دیگه تب کنه تو میسوزی ...
اصلا باورم نمیشه که تو دچار خودگرفتگی شده باشی ..
حالا یکم از حالات این جور ادمها برام بگو یکم چیز یاد بگیرم دختر .. شاید منم خودگیرم خودم خبر ندارم .. اونموقع با هم می ریم سینه قبرستون .. تنهایی کیف نمیده ..

آروم دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 ب.ظ http://novap.persianblog.ir

هی خانوم!
من دو روز در هفته از کنار موزه رد میشم. البته تو تاکسی و داغون و خسته. چون از دانشگاه برمیگردم. وقتی از کنار موزه رد میشم سرم چسبیده به شیشه ماشین و سعی میکنم پشت شیشه های دودی موزه رو ببینم نمیدونم چرا فکر میکنم میتونم تو رو ببینم یا حتی فکر میکنم میشه پشت این شیشه های تیره رو دید. به هر حال میوام بگم دوست دارم بیام اما خییییییییلی سرم شلوغه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد