فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

داستان تلخ مردهای سرزمین من

 طاعون مرد سالاری 

شاید در نگاه اول خیلی از زن ها فکر  می کنند مردها عامل عقب ماندگی آنها  هستند .در ذهن آنها مردها موجوداتی غیر قابل اعتمادی هستند که عشق و خانواده در ذهن آنها مفهومی ندارد. علاقه ی آنها به بچه صرفا جهت تداوم نسل است نه علاقه آنها به زندگی و خیلی موارد دیگر... 

 اما چرا اینچنین تصوری به وجود می آید. مگر مردهای سرزمین من در خانه هایی غیر از خانه هایی بزرگ شدن که ما زنها در آنها بزرگ شده ایم. 

چگونه می شود در خانه ای کسی ظالم پرورش یابد کسی مظلوم. 

 

این را هم بگویم  که می خواستم نظراتم را در مورد روابط مردها و زنها در وبلاگ جداگانه ای بنویسم اما متاسفانه این اتفاق نیافتاد برای همین نظراتم را در همین وبلاگ منتشر می کنم. 

 

 یه جورایی فکر می کنم مردها در سرزمین من به یک شکل های بیشتر مورد ستم قرار گرفتند،  

از آنجایی که  زنها بیشتر  تابع طبیعت خود هستند اما مردها نماینده قانون و اجتماع هستند ، در نتیجه مردها در یک جامعه بیمار ، آسیب پذیر ترند. 

 

جوامعی که به گونه ای دچار مردسالاری و یا زن سالاری هستند جوامعی بیماری هستند.هر چند در کشور من معلوم نیست سالار کیست؟ اما فرهنگ و قوانین جامعه ایران به گونه ای مرد سالارانه است.  

 

حال در یک جامعه مرد سالار ایران چه اتفاقی افتاده است . مردها بیشتر مورد ستم قرار گرفتند یا زنها البته به همه گونه که طاعون تمام یک ملت را از بین می برد مرد سالاری یا زن سالاری به تمام افراد یک اجتماع آسیب می رساند.نمی شود گفت مردها در یک اجتماع مردسالارانه بدون آسیب و در اوج قدرت زندگی می کنند . 

 

در یک جامعه مرد سالار حقوقی از زن گرفته می شود به طور مثال آزادی در پوشش یا حق طلاق ، حق حضانت فرزند و غیره ... 

یعنی زن ها در ایران این حقوق را ندارد و مسئله کاملا روشن و شفاف است و زنها نسبت به این مسئله موضع گیری مشخصی دارند،. بعضی از زنها نقش یک جنس دوم بودن را می پذیرند.بعضی دیگر به فریب و ویژگی های زنانه خود متوسل شده و به این طریق راه خود را پیش می برند و عده ای دیگر به مصاف با این نابرابری می روند.

 

اما در واقع چه اتفاقی برای مرد می افتد ؟ 

به ازاء حقی که از زنی می گیریم حقی و اختیاری کاذب را به مردی می دهیم که این اختیار کاذب یا حق کاذب  قدرتی کاذب به مرد می بخشد و کسی روشن نمی کند که تکلیف مرد در ازای این حق کاذب چیست؟ اصلا این حق به ازای چه چیزی به مرد داده شده است؟ آیا این شخصیت کاذب به شخصیت انسانی مرد آسیبی نمی رساند. آیا خداوند به یک مرد قدرت این همه اختیار را داده است.آیا به ازای این حقوق و اختیارات کاذب ، حقوق و شخصیت انسانی او را خدشه دار نکرده ایم.

برای همین نیست مردهای سرزمین من همیشه نقش آدم بده را بازی می کنند. به طور مثال اصطلاحاتی چون "مرد که نباید گریه کنه"یعنی نباید احساس داشته باشند و گریه کنند و باید همیشه احساسات خود را پنهان کنند. باید جدی و خشن باشند،در غیر اینصورت ضعیف است و شایسته صفت مردی نیست، این است تعریف مردانگی در سرزمین من. این حقوق و اختیارات اضافی یا کاذب باری سنگین بر دوش آنها نهاده ، آنها وظیفه دارند نام خانواده و تداوم نسل آن را حفظ کنند، وظیفه دارند تمام هزینه های خانواده را تامین کنند ، برای همین باید از تمامی خواهش ها و علایق خود بگذرند و تمام دغدغه های آنها برآوردن این هزینه شود و چون همیشه از پس این بار سنگین برنمی آیند مفهوم واقعی خانواده در ذهن آنها رنگ می بازد و باز آنها تبدیل به آدم بده می شوند. 

 

طاعون مرد سالاری ، بیش از آنکه حقوق زنی را پایمال کند ، مردانگی را از بین می برد.

نظرات 3 + ارسال نظر
...... چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:10 ب.ظ

سلام خانمی ... نمی تونم...در واقع اجازه معرفی کردن خودمو ندارم. گهگداری میام و مطالبتو میخونم چون از وبلاگت و نوشته هاش استفاده میکنم و برام جالب و خوندیه.
مخصوصا این مطلبت واقعا زیباست ولی خودت میدونی این بحث سرداز داره و مشکل مرد یا زن سالاری تو کشور ما تعییر میکنه تو دوران مختلف که البته هستند خانواده هایی که زن سالاری یا مردسالاری هم چنان پایداره که گذشته مردسالاری حاکم بود شدیداْ ولی یه دوره ای هم شد که زن سالاری بالاگرفت و اما حالا بهتر شده و وضعیت تقریبا تعادل پیدا کرده که تفاهم و برابر بودن زن و مرد. مشورت پایه و اساس زندگی شده. باز هم نسبیه. و همینطور که گفتم بحث های شنیدنی و جذاب و نظریه های مختلف باید بشه و گاهی هم میشه که باعث مساوی بودن زن و مرد و بر اساس توانایی ها و کارآیی های دو طرف باید اصول زندگی. اجتماعی. در جامعه برقرار باشه..
اگه جمله بندی و کلمات و درست نتونستم کنار هم قرار بدم امیدوارم تونسته باشم مفهوم صحبت هایی که به ذهنم رسیده رو رسونده باشم.
ممنون عزیزم از زحمتی که کشیدی. موفق باشی

علی اکبر پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ق.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
این سخنرانی خیلی خوبی بود ... من برات به جای هزاران نفری که باید این سخنان تو رو می شنیدن کف می زنم ..
و از اینکه دلت برای مردان سرزمینم می سوزه به تو حسودیم میشه .
به قول دوستمون دیگه داره از مد میفته این مردسالاری و زن سالاری .. الان همه چی داره تعادل پیدا میکنه ولی باز هم ما مردها حقمون رو از زن ها می گیریم .
چرا من باید کار کنم تا زنم بخوره ؟
چرا من باید تو طول روز 14 , 15 ساعت کار کنم و 5 یا 6 ساعت بخوابم ...
چرا من باید حرص بخورم که دارم یا نه ؟
چرا من باید کمرم زیر بار غرض و قوله و وام بشکنه ؟
چرا من باید تو کوره پز خونه ها و شیشه سازی ها و کریستال سازی ها کار کنم ...؟
چرا من باید 2 سال از بهترین روزهای زندگیم ر. باید برم سربازی؟بدون این که بخوام ..
چرا من کارهای سخت انجام بدم و زن ها پشت میز منشی گری کنن ؟
چرا من همیشه باید دنبال کار باشم ؟
چرا من باید برای ازدواج مهریه پرداخت کنم ؟
چرا و چرا ؟
هزاران چرا؟
چرا من ؟

تو بگو ...

علی اکبر جمعه 18 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:23 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

حق با همه است .. چه مرد چه زن
ما هم میخوایم با بازگو کردن این چراها یه نتیجه گیری کنیم تا ببینیم چطور میشه قوانینی که اشکالی بهشون وارده یا کلا باید اصلاح بشن رو با گفتگو حل کنیم .. البته این اشکالات رو ما فقط در حد یک گفتگوی دو نفره میتونیم حل کنیم و فقط یه بحث جالب میشه نه بیشتر ...
حالا بیا دونه به دونه حق هایی که از زنان تو جامعه ما ضایع میشه رو بگو ..
فقط نام ببر تا روی هر کدوم بسته به اطلاعاتمون و نظرات شخصیمون بحث کنیم ..
بگو تا من هم ببینم چه چیزهایی رو میتونم پیدا کنم ..
تا بعد ..
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد