فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

برای آن کسی که بر روی پیشانی بلندش نام پیامبر را نوشتم.

می ترسم ، مضطربم 

 

و با آنکه می ترسم و مضطربم 

 

باز با تو تا آخر دنیا هستم 

 

می آیم کنار گفتگویی ساده 

 

تمام رویاهایت را بیدار می کنم 

 

و آهسته زیر لب می گویم 

 

برایت آب آوردم 

 

تشنه نیستی؟ 

 

*** 

 

وقتی دستمان به آسمان برسد 

 

وقتی که بر آن بلندی بنفش بنشینیم 

 

دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید 

 

می نشینیم برای خودمان قصه می گوییم 

 

تا کبوتران کوهی از دامنه ی رویاها به لانه برگردند. 

 

سید علی صالحی

نظرات 3 + ارسال نظر
خودت میدونی یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ق.ظ

سلام
حداقل زیرش مینوشتی سیدعلی صالحی. خوبی ؟ به چیزهای خوب فکر کن. انرژی مثبت بگیر

نقابدار سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:09 ق.ظ http://masking.blogsky.com

چون می گذرد قمی نیست. البته اگر سخت نگیریمشون. بروزم

مردی که می خندد چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:27 ب.ظ http://themanwholaughs.blogsky.com

سلام...
خوبه..زدی تو خط شعر.
فک کنم بی خیال تخصصت شدی...حیف باشه.
شاد باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد