فروردینی ها
نوشته های یه آدم سر به هوافروردینی ها
نوشته های یه آدم سر به هوادرباره من
روزانهها
همهپیوندها
دستهها
برگهها
جدیدترین یادداشتها
همه- تک نگاری ۱ ( محله عامری)
- یادداشت من در مورد سفر کوتاه مان به آبشار آرپناه در لالی خوزستان
- این شکوه دخترانه چرا به شکوه زنانه تبدیل نمی شود؟
- قدیمی ترین تجربه شکست
- نمی دانستم عشق چیست
- بسته های سفید کاغذی
- شیرینی ات را برایم نگه دار ...
- از قدیم گفتند در دروازه رو می شه بست دهن مردم رو نه
- یک سریال و تجمع های اعتراضی
- ما عشق را درنمییابیم
- چند شعر از ریلکه با ترجمه فرشته وزیری نسب
- استبداد گذشته
- مدیریت فرهنگی و هنرمندان واقعی
- [ بدون عنوان ]
- خوشبختی ...
- یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد
- [ بدون عنوان ]
- [ بدون عنوان ]
- من و ناامیدهایم ...
- اگر بروی
بایگانی
- آبان 1400 1
- تیر 1396 1
- آذر 1395 1
- آبان 1394 1
- خرداد 1394 1
- بهمن 1393 1
- اسفند 1392 1
- بهمن 1392 3
- آبان 1392 3
- مهر 1392 3
- مرداد 1392 3
- تیر 1392 4
- فروردین 1392 1
- اسفند 1391 1
- بهمن 1391 3
- دی 1391 2
- آذر 1391 6
- آبان 1391 4
- مهر 1391 4
- شهریور 1391 5
- مرداد 1391 3
- تیر 1391 2
- خرداد 1391 2
- اردیبهشت 1391 6
- فروردین 1391 4
- اسفند 1390 1
- بهمن 1390 3
- دی 1390 6
- آذر 1390 3
- آبان 1390 2
- مهر 1390 5
- شهریور 1390 3
- مرداد 1390 3
- تیر 1390 7
- خرداد 1390 7
- اردیبهشت 1390 8
- فروردین 1390 5
- اسفند 1389 7
- بهمن 1389 4
- دی 1389 6
- آذر 1389 6
- آبان 1389 7
- مهر 1389 5
- شهریور 1389 2
- مرداد 1389 12
- تیر 1389 10
- خرداد 1389 2
- اردیبهشت 1389 1
- فروردین 1389 3
- اسفند 1388 5
- بهمن 1388 4
- دی 1388 1
- آذر 1388 4
- آبان 1388 7
- مهر 1388 10
- شهریور 1388 7
- مرداد 1388 5
- تیر 1388 4
- خرداد 1388 3
- اردیبهشت 1388 3
- فروردین 1388 4
- اسفند 1387 2
- بهمن 1387 5
- دی 1387 10
- آذر 1387 7
- آبان 1387 1
- مهر 1387 2
- شهریور 1387 4
- مرداد 1387 2
- تیر 1387 10
- خرداد 1387 5
- اردیبهشت 1387 2
- فروردین 1387 1
- اسفند 1386 6
- بهمن 1386 3
- دی 1386 1
- آبان 1386 4
- شهریور 1386 5
- مرداد 1386 3
- اردیبهشت 1386 3
- اسفند 1385 1
- آبان 1385 2
- مهر 1385 1
- مرداد 1385 1
- تیر 1385 3
- اردیبهشت 1385 1
- بهمن 1384 1
- دی 1384 1
- آذر 1384 5
- مهر 1384 1
- مرداد 1384 9
- خرداد 1384 2
- فروردین 1383 5
- اردیبهشت 1382 4
در نکوهش زنان بی بند و بار
هیچگاه آزادی را در مورد زنان به کار نبرید.صفت آزادی برازنده یک زن نیست زیرا برابر با بی بند و باری است.آزادی چنانچه در کنار یک زن قرار می گیرد با ول بودن تفاوتی نمی کند.آزادی برای یک مرد نشانه جوانمردی اما برای یک زن نشان بی حیایی و ول بودن است.
برازنده است زنان به جای تلاش برای کسب آزادی به مفهوم کلمه (آزادی به مفهوم کلمه تنها در مورد مردان صدق می کند) به جستجوی همسری مناسب برای خود برخیزند و خود را به انواع زنجیر ها و پرده ها زینت دهند تا شایسته ی آن باشند در ردیف فاطمه ها و زینب ها قرار گیرند زیرا کسی چون فاطمه به خاطر ارزش های انسانی اش فاطمه نشد بلکه به خاطر آنکه همسری نمونه برای علی و دختری شایسته برای پیامبر و مادری دلسوز برای فرزندانش بود فاطمه شد.فاطمه به خاطر آنکه کار خانه را بر کار بیرون ترجیح داد فاطمه شد و تاریخ دیگر نیازی نمی بیند بیشتر در این مورد بنویسد زیرا برای فاطمه بودن همین بس است.
هیچگاه آزادی را در مورد زنان به کار نبرید تا خانواده اش از شرم در خود فرو روند و زنان راستین از شدت ناراحتی بر صورت خود بکوبند و انگشتان خود را گاز بگیرند.نقش یک گوسفند را چنان بازی کنید تا به سلامت عقل شما شک نکنند و در مورد فاطمه ها و زینب ها بیش از آنچه هست نپرسید تا در آیین این چنین مردمی انحرافی افتد.
بخاطر حقایقی که گفتی ... واقعا متاسفم
سلام
در عوض تو فعال شدی تبریک میگم. عکسهای خوبی گرفتی. معلومه دوربین خوبی داری. آه راستی دوربین شما رو دیدم. کاش عکسها رو انقدر بسته نمی گرفتی .
بای
سلام
ما انسان درجه ۱ و ۲ نداریم
اگر آزادی خوب است برای همه و اگر بد است برای همه
نسان انسان است و مرد و زن ندارد.
این چه نوع تفکری است که زن را اسیر و دربند بخواهد ؟
متاسفم
هرچند دیر است ولی همیشه تازه است .
ایا براستی نوشته های تو گویای حقیقت است ؟
ایا دلگیر از موضوعی این چنین بی پروا نوشته ای ؟
ولی موضوعی را که نمیتوان کتمان کرد. نگاهیست که باروهای غلت و نادرست جامعه مرد سالار ایران به شما تحمیل کرده و چه بسا موفق در این راه عمل کرده است. ازادی برای انسان یک احتیاج به حق و لازم است که در ان هیچ سخن از تعلق داشتن به نوع یا جنسی خاص نیامده بلکه این خود انسانها هستند که ضمینه را برای سلب از خود یا دیگران فراهم مکنند.
از خواندن این مرثیه تکراری سالیان باز هم غمگین شدم. مرثیه همان "خوره ست که به جان آدم میافتد و روح را در انزوا میتراشد." مرثیه "بی چرازندگان" که موجودیتشان را باید پذیرفت. و باید امیدوار بود به آینده و خودمان که پدران و مادران دیگری، بهتری باشیم.
"حرفهایم مثل یک تکه چمن روشن بود" اما از آنها بعنوان پیامهای عجیب یاد کردند.
نوشته های در گیومه به ترتیب از هدایت، شاملو و سپهری هستند.
سلام
میان زن ومرد تفاوتی وجود ندارد ولی دیدی که جامعه نسبت به زن دارد اینست که او موجودی ضعیف است وزن ها غالبا این را پذیرفته اند دفاع از حقوق خود توسط زنان به معنای بی بند و باری نیست وزنها تنها خودشان می توانند دید جامعه را نسبت به خود تغییر دهند وما اکنون زنان بزرگی مثل شیرین عبادی داریم
من برای تو و تمام کسانی که با تو سروکار دارند متاسفم تو نمونه ی یک مرد احمق و عقب افتاده ای که باید در زمان انسانهای آدم خوار آفریده می شد ! فاطمه اگر فاطمه شد برای این بود که همسرش ( علی ع ) مرد وحشی صفت و کوته بینی مثل تو نبود برای اینکه توانست بین همسر داری نگه داری از فرزندان و کار بیرون از خانه تعادل ایجاد کند . تو آنقدر شایسته نیستی که حتی نام فاطمه را بر زبان آوری ! فاطمه بارها در بین مردم بر منبر رفته و برای آنها سخنرانی کرده او به خانه محدود نبوده ! تو نمونه کامل یک دایناسور هستی من از صمیم قلب برای مادر و خواهر های تو متاسفم !
منسی جان چقدر خنگ تشریف دارین شما ! (در ادامه متوجه میشی چرا این حرفو می زنم!)
اول اینکه این متن کاملا در دفاع از حقوق زنان نوشته شده! (و من هنوز متحیرم که چجوری این متن رو خوندی که فکر کردی ... ...)
دوم اینکه نویسنده این متن خانم می باشند! (و باز هم نفهمیدم چرا فکر کردی نویسنده ی این متن مرد هست! آخه کدوم مردی میاد از جامعه مردسالاری انتقاد کنه!!!)
سوم اینکه اگه نویسنده از فاطمه نام می بره فقط می خواد از تحریف دین به نفع مردان بگه نه چیز دیگه! (عمرا هیچگونه توهینی به اعتقادات مذهبی تو این متن نبود! بازم نمی دونم چرا همچین برداشتی کردی!)
راستی! زحمت بکش یه بار دیگه این یادداشت رو بخون شاید متوجه اشتباهت بشی، بعدشم یه عذرخواهی به نویسنده بدهکاری (بابت توهین هایی که کردی)
میشل فوکو می گوید : زنان همواره بازیچه دست مردان بوده اند در دوران سنت به یک شکل در دوران مدرن به شکل دیگر آنچه عوض شده فقط شکل ها و شیوه ها بوده است نه اصل مطلب .
دیروز زنان در خانه همسر بودند و امروز در محیط کار نقش زن همراه کارمندان مرد را بازی می کنند هیچ چیز تغییر نکرده . من خود مقاله ای دارم تحت عنوان ؛در نکوهش زنان مدرن ؛که در سایت آفتاب منتشر شده لطفا به آن مراجعه کنید.
به نظرم در اینکه زن جنس دوم است هیچ شکی وجود ندارد من حقیقتا از مردهایی که چاپلوسی زن ها را می کنند حالم به هم می خورد و خودم سعی می کنم چنین نکنم البته به نظرم آن مردها با اینکار هدف دیگری دارند اینکه گفته بودید کار در خانه بد است و مادری بد است حرف احمقانه ای است متاسفم برای جامعه ای که مادرهای آینده اش پتیاره هایی مثل تو و دوستانت هستند .
بالاخره فروردینی عزیز ما نفهمیدیم تو می خوای زنهای بی بند و بار را نکوهش کنی یا ستایش
لطف این نوشته در تناقضی که در اون وجود دارد
شما و دوستانتان که مدام به این نوشته قدیمی سر می زنید هنوز متوجه نشدید که من چه نوشته ام و واقعا از شما سپاسگذارام که حداقل قبل از اینکه قضاوت کنی سوال کردی
ببخشید فروردینی عزیر اما خودت هم نفهمیدی چی نوشتی ، برای همین هم مخاطبت نمی فمد که چی نوشتی ایکاش قبل از اینکه وبلاگ بنویسی تکلیفت را با خودت روشن کنی حتما قبل از اینکه ازدواج کنی چنین کاری بکن حتما یادت نره
فروردینی عزیزم فروردین نو مبارک
سلام
وبلاگی زدم " زن زدگی جهانی و جهان زن زده " خوشحال می شوم اگر بیایی