انگار همیشه یه جورایی به خودم آسیب می زنم
هرروز در کلاسی مینشینم و که در آن مردود میشم کلاسی که یاد میده که اعتماد نکن و انسان موجودیست ضعیف بد و کثیف .
آرمان شهر تو در زیر آبها مانده و در زیر پاهای آدما آبر انسانها له میشند .
من بارها در آزمون این کلاس رد شدم.
اگر می دونستی؟
چه امواج متلاطمی درونم را به آتش میکشه؛ شانه هات در زیر بار این حقیقت خم میشد
اگر می دونستی؟