فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

شاعر چهار دیواری آماده رفتن

شاعر چهاردیواری ها آرزویش برآورده شد و آماده سفر به دیار جاودانگی او برای خانواده اش نامه و وصیتی بر جای گذاشته که شرح آن را می خوانیم.

خانواده عزیزیم سلام در این لحظات آخر که هیچکدام نه من و نه شما قدر بودن در کنار یکدیگر را نفهمیدیم. ولی در این لحظات ,که این   روح ناآرام به سوی آرامش می رود با قلبی سرشار از عشق  شما را ترک می کنم .مادر عزیزم بدان که این نه یک تعارف بلکه یک واقعیت و یک حقیقت محض است که هیچ جای دنیا برای من امن تر از خانه تو نیست.این عشق سرشاری که در درونم می جوشد  میراثی است گرانبها که از تو برایم یادگار مانده ومن آن را به عنوان توشه راه برای سفر خود, خواهم برد.هرگز چیزی نخواستم مگر آنکه با تمام وجود در روح آن چیز نفوذ کنم.و شعله های عشقم تمام آن چیز را فرا گیرد.آری این میراثی است که برای من و دیگر اعضای خانواده باقی گذاشتی.عشقی که تمام وجودت را فرا گرفته بود در روح خانه,در روح من و دیگران نفوذ کرد و ماندگار شد.پدر و مادر عزیزم برای روح ناآ رامی که به آرامش رسیده است و نزد محبوبش می شتابد اشک نریزید و لباس سیاه بر تن نکنید.من از خدای مهربان رحمت و  برای شما خانواده عزیزم و دیگر دوستانم طلب بخشش و حلالیت می کنم .از خدای مهربان برای شما سلامت و خوشبختی آرزومندم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد