چفدر شبیه اهواز شده ام.
خاکم را ببرید و بفروشید.
طلایم را بشکه بشکه به حراج بگذارید.
آنگاه به صورتم تف کنید و بگوئید سگ تو روحت.
خانه هایمان را خراب کنید ، دردهایمان را یکجا جمع کنید و بفروشید و با پول آن خراش عمیقی به آسمان دهید.
آبم را بفروشید و ماشین های آخرین مدل بخرید ، کارون را آسفالت کنید و بروی آن بزرگراها بسازید آنگاه با ماشین هاتان ویراژ دهید و زباله هایتان را از پنجره بر روح ما بریزید.
چراغ های شهرمان را خاموش کنید، زنجیرها از کفتارها بگسلانید گذشته یمان را تکه تکه کنید چشمایمان را ببندید و آنگاه به ما بگوئید رومی ، عرب ، خیلی خوش ...