می خواستم در مورد پست " من هنوزمنتظرم " یه چیزی بگم
یعنی می خواستم یه چیزی بگم ولی نمی گم
یعنی یه چیزی گفتم و یه چیزی نوشتم ولی نمی گم
چون نمی خوام بعضی از دوستانم رو ناراحت کنم و بعضی دیگر را خوشحال
خودم می دونم چی گفتم
به هر حال هم زمانی آن نوشته را با تولد حضرت مهدی (ع) به فال نیک می گیرم.
شهر خای است زعشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند
کو کریمی که ز بزم طربش غمزده ای
جرعه ای در کشد و دفع خماری بکند
همیشه فکر می کردم اگر زمان به حد کافی داشتم خیلی کار انجام می دادم
مثلا:
هر روز وبلاگم به روزمی کردم
مطلب ترجمه می کردم
پایان نامه ام تموم می کنم
نوشته های نیمه کاره و ویرایش نشده
نوشته های جدید
طراحی و خیلی از کارهای دیگه
اما این روزا که دیگه موزه نمی رم فقط وقت کشی میکنم.
به قول یه دوست همیشه همینطوره
ما جنازه های بسیار به تاریخ بدهکاریم ...
پسران بسیار و برادران بسیار ...
و از بسیاری جنازه های در من است که این زن متعفن شده ...
از بسیاری خون و بسیاری بسیارهای دیگر...
دیگر به فتح نمی اندیشم با بسیارهای در من نارس.. /
با بسیارهای در من نارس نه به دست می آیم و نه از دست می روم....
می روم خیابان هایم را به شهر دیگری نام ببخشم با تاول های بسیارش از زخم نارسیدن ها ...
با اینهمه... آنقدر زنم که به زیر دامنم جهانی برویانم و جنازه های متعفن در خود را سرباز بزایم...سرباز...
سلام متاسفانه به دلیل عوض کردن قالب وبلاگم تماس از راه صندوق پستی دچار اشکال شده بود که در حال حاضر این مشکل برطرف شده شما می توانید علاوه به گذاشتن نظرات خوبتون در قسمت درج نظر ،از طریق صندوق پستی بلاگ اسکای نیز با من در ارتباط باشید.
برای استفاده از صندوق پستی بلاگ اسکای در منوی اصلی وبلاگ روی گزینه ی تماس با من کلیک کنید
با تشکر
فروردین
سالروز مرگ احمد شاملو گرامی باد
دهانت را می بویند.
مبادا گفته باشی دوستت می دارم.
دلت را می بویند...
روزگار غریبی ست نازنین...
و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند.
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد.
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر فروران می دارند.
به اندیشیدن خطر مکن.
روزگار غریبی ست نازنین.
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد.
آنک قصابانند
بر گذر گاه مستقر
با کنده و ساطوری خون آلود.
روزگار غریبی ست نازنین.
و تبسم را بر لبها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد.
کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس
روزگار غریبی ست نازنین.
ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته ست.
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد.