-
تک نگاری ۱ ( محله عامری)
پنجشنبه 13 آبانماه سال 1400 09:45
امروز با همراهی مازن هواشم دوست عکاس و هنرمندم و محسن حق شناس معمار و مجتبی قلی کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری یک گردش میدانی را از محله عامری آغاز می کنیم این گردش جزیی از برنامه مطالعات فرهنگی اجتماعی ما بر روی بافت اهواز است. اول در خیابان خرمکوشک یک قهوه نوش جان می کنیم تا مجتبی از راه برسد ، بعد گردش را شروع می...
-
یادداشت من در مورد سفر کوتاه مان به آبشار آرپناه در لالی خوزستان
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1396 17:14
در تعطیلات عید فطر با برادر عزیزم و همسر مهربانش و دوست ارزشمندم سهیلا رسولی نژاد سفری داشتیم به آبشار آرپناه بسیار خوش گذشت، یادداشت زیر در مورد این سفر کوتاه است مسیر طولانی بود و گرما بیداد می کرد ، جهت را اشتباه رفتیم و به روستای متروکی رسیدیم هیچکس نبود که از او سوال کنیم تا اینکه در پشت یک دیوار ضخیم چشمان پسرکی...
-
این شکوه دخترانه چرا به شکوه زنانه تبدیل نمی شود؟
یکشنبه 7 آذرماه سال 1395 00:47
چندی پیش در یکی از صفحات مجازی خواندم که پرسیده بودند که دلیل ازدواج نکردن دختران ایرانی چیست ؟ بی شوهری ؟ یا اینکه مردان ایرانی به حد کافی جنتلمن نیستند؟ مطمئنا صرفا یک دلیل نمی تواند باشد اما من گاهی به چیزی فکر می کنم که اسمش را می گذارم شکوه دخترانه ؟ و گاهی از خودم می پرسم چرا بعد از ازدواج به شکوه زنانه تبدیل...
-
قدیمی ترین تجربه شکست
جمعه 1 آبانماه سال 1394 12:23
از کودکی با یک احساس گناهکار بودن بزرگ شدم ، می دانم چرا فقط نمی خواهم در مورد آن را حرف بزنم . همیشه با تمام دقت سعی می کردم اشتباهی نکنم تا مورد سرزنش قرار بگیرم ... اما هر کاری می کردم باز هم مسائلی پیش می امد که خارج از اراده ی من بود و من به خاطرشون سرزنش می شدم. و چون این سرزنش شدن های مکرر فشار روحی زیادی به من...
-
نمی دانستم عشق چیست
سهشنبه 5 خردادماه سال 1394 14:26
نمی دانستم عشق چیست نمی دانستم وقتی مردی تمام دشت های شقایق را برای زنی به ارمغان می اورد یعنی چه بانوی اثیری نگاهت آغاز بهار و تنت ظهر تابستان های اهواز. تو را همیشه میبینم در صورت خندان زنی با دندان های ردیف نمایان در گریه بلند کودکی و در چهره آرام مردی که در جبهه های نبرد در خون غلتیده است. زمین زیر پایت فراخ تر...
-
بسته های سفید کاغذی
شنبه 18 بهمنماه سال 1393 16:51
چشمهایم را باز می کنم زنی با صدای مسخره می خواند وک آپ وک مای بیبی ...گوشی موبایل روی میز می لرزد مانند دیوانه خوش پوشی که به او شوک الکتریکی داده اند. گوشی را خاموش می کنم و طبق عادت به پرده اتاق نگاه می کنم که کشیده شده و لبه هایش در هم و برهم فرو رفته تا از ورود گرد خاک و سرما به داخل اتاق جلوگیری کند. صدای رفت و...
-
شیرینی ات را برایم نگه دار ...
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1392 00:14
گاهی توی زندگی با انسان هایی آشنا می شوی که در همان برخورد اول علاقه مند می شوی او را بشناسی حرفهایش را بشنوی ، خاطراتش را ... ساعتها کنار هم بنشید و بدون اینکه نگران اتلاف وقت بشوی ساعتها با هم گپ بزنید ... لحظه هایی که بی هیچ قندی شیرین هستند ... گاهی این آشنایی ها به یک دوستی عمیق و طولانی منجر می شوند و گاهی هم به...
-
از قدیم گفتند در دروازه رو می شه بست دهن مردم رو نه
سهشنبه 29 بهمنماه سال 1392 11:20
در حال حاضر دهن هیچکس رو نمیشه بست مگر دهن فیلمساز و هنرمند و نویسنده گل گرفتن دهن این جماعت نه تنها بد نیست خیلی هم ملس است و از نشانه آزادی اندیشه در جامعه است مثلا این همه در انتخابات 88 هر چه مردم به خیابان ریختند و داد زدن و کشته شدن دولت کوتاه که نیومد هیچ ... تازه همین را کرده چماق و رو سر ملت می کوبد این همه...
-
یک سریال و تجمع های اعتراضی
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 11:15
اقوام بختیاری نسبت به سریال سرزمین کهن اقدام به برگزاری تجمع و تظاهرات کردند . هر چه سعی می کنم نمی توانم به این حرکات خوشبین باشم و نمی توانم آن را نشانه رشد و آگاهی مردم بدانم . اگر شخصی چون کمال تبریزی قسمتی از تاریخ را می سازد وظیفه دارد برای آنچه که به تصویر می کشد مستندات ارائه دهد . اگر عده ای عقیده دارند تاریخ...
-
ما عشق را درنمییابیم
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1392 17:54
تو که میفهمی ریرا .... ما عشق را درنمییابیم همچون گُل ... که عطرِ خویش را سید علی صالحی
-
چند شعر از ریلکه با ترجمه فرشته وزیری نسب
شنبه 25 آبانماه سال 1392 21:57
تویی که به تو نمی گویم، که شبها غرق در اشک کنارت می خوابم. تویی که وجودت خسته ام می کند، همچون باری، تویی، که به من نمی گویی، که به خاطر من بیدار مانده ای. چطور بگوییم؟ وقتی این حس پر شکوه را به جای فرو نشاندن در خود غرق می کنیم؟ ________________________ به عاشقان نگاه کن، به محض اینکه به عشق اعتراف می کنند. به دروغ...
-
استبداد گذشته
یکشنبه 19 آبانماه سال 1392 11:54
بعضی از خاطرات و حوادث گذشته مارا رنج می دهند و به نوعی بر قلب ما سنگینی می کنند. امکان دارد در گذشته دچار فقر روحی و یا مادی زیادی بوده ایم یا انکه حادثه ای غم انگیز ، مارا دچار خسران زیادی کرده باشد. بعضی ها هم طور دیگری هستند گذشته را تابوی خود کرده اند و مدام به آن می نازند و به ان افتخار می کنند و در رویای گذشته...
-
مدیریت فرهنگی و هنرمندان واقعی
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1392 13:04
یک. واقعا نمی دانم اسم بعضی ها را چه بگذارم؟ دوستی چه خوب گفت :یک عده هنربند هستند نه هنرمند یعنی اینکه خودشان را به هنر بند کرده اند. نمی دانم چرا وارد وادی هنر شده اند ؟ اینان اگر وارد بازار کیف کفش می شدند سهم بیشتری از زندگی می بردند.افرادی که هیچ گونه بینشی در هنر ندارند. این قلمبه گویان متوهم که ید طولانی در...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 مهرماه سال 1392 13:55
شاید چند نشریه خاص یا متخصص شما را در این برداشت کمک می کند که اهل تئاتر موجوداتی هستند که دیر می خوابند و زود زن طلاق می دهند. من با گفتن این نکته شمارا مایوس خواهم کرد که تئاتر از این هم پیش پا افتاده تر است و طلاق در آنجا کمتر اتفاق می افتد تا در بافندگی و چغندر کاری و روزنامه نویسی .فقط وقتی که میان هنرپیشگان...
-
خوشبختی ...
شنبه 27 مهرماه سال 1392 15:01
کسی که بر خود و زندگی خود مسلط است، می تواند واقعا بخشنده وبزرگوار باشد و به راستی چیزی به دیگران بدهد. مردی را می شناختم که زنش را دوست نداشت و از این امر رنج می برد، تا آن که روزی تصمیم گرفت، از راه ترحم زندگی خود را وقف همسرش کند. اما از آن روز زندگی زن بیچاره که تا آن زمان باری تحمل پذیر بود ، مبدل به جهنم واقعی...
-
یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد
دوشنبه 1 مهرماه سال 1392 11:06
طعم خیس اندوه و اتفاق افتاده یه آه خداحافظ ، یه فاجعه ی ساده خالی شدم از رویا ، حسی من و از من برد یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد ای معجزه ی خاموش ، یه حادثه روشن شو یه لحظه ، فقط یه آه ، هم جنس شکفتن شو از روزن این کنج خاکستری پرپر مشغول تماشای ویرون شدن من شو
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1392 13:30
گاهی خودمان را متقاعد کنیم که آگاهانه اشتباه کنیم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 15:00
صدای زنگ ساعت مقرر را گوشزد می کرد. خوابم می آمد نمی توانستم چشمانم را باز کنم در جایی کسی منتظرم بود ، سرم را بلند کردم با خودم گفتم می توانم نروم و بعد بهانه ای بیاورم.دوباره سرم را روی بالشت گذاشتم ، از خودم می پرسم چقدر اهمیت دارد که او منتظر من است او همیشه منتظر من است. اما دلیل بی تفاوتی من به انتظار او چیست....
-
من و ناامیدهایم ...
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 00:19
امروز فکرم خیلی مشغول بود ، به دوستانم فکر می کردم به اونایی که درکم کردن و هنوز کنارم هستن و اونایی که ترکم کردن و رفتن. من آدم سابق نیستم واینو خوب می دونم.ادمایی که سالهاست منو می شناسن خوب می فهمن دارم در مورد چی حرف می زنم. به این فکر می کردم من گاهی اینقدر عجول بودم که خیلی زود از بعضی دوستانم ناامید شدم و اونا...
-
اگر بروی
یکشنبه 30 تیرماه سال 1392 13:02
اگر تو بروی که می دانم روزی می روی دیگر هیچ چیز در دنیا که بتوانم به آن اعتماد کنم برایم نخواهد ماند جز اتاق خالی و فضایی پر از خلاء بسان نگاه پوچی که در رخساره ات می بینم آه ! من سایه ات می شدم اگر می دانستم این، مرا در کنار تو نگه می دارد !!! If you go away, as I know you must There'll be nothing left in this world...
-
سفر به آبشار شیوند در ایذه
شنبه 8 تیرماه سال 1392 22:50
-
آدمهای همیشه ممتنع
شنبه 8 تیرماه سال 1392 21:55
بعضی ها هیچ وقت نظری ندارن همیشه ممتنع اند ،می گویند نمی خواهم اگر اتفاقی افتاد گناهی گردن من باشد... از نظر من هیچ خیری از این ادما به کسی نمی رسد در هر کجای دنیا که باشند.من فکر می کنم باید انتخاب کنیم و انجام دهیم و اگر هم اشتباه بود هزینه آن را بپردازم و جبران کنیم. چه خوش گفت شاملوی خوش سخن: جستن ، یافتن و انگاه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 10:50
هم لحظه های دردیم این درد ، چاره باید مردن مرام ما نیست عمر دوباره باید
-
دقت کن ...
جمعه 23 فروردینماه سال 1392 00:16
تا الان به کلیت چیزی که اطرافمون اتفاق می افته دقت کردی از انتخابات 88 به بعد به نظر می رسه جامعه داره به سمت یه بی تعادلی می ره، موج ناامیدی اومده و داره همه چیز رو ناپایدار می کنه دقت کردی ؟ با دستای خودمون سرسختانه تلاش می کنیم تا همه چیزو از بین ببریم با فیلتر شکن خیلی سخت وارد فیس بوک می شی، عکس دوستاتو می بینی...
-
فرزندان یک قرن کافر
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 13:05
چند روز است از زبان دوستانم در مورد ارمیا می شنوم. در مورد تناقض آزار دهنده ای که میان اعتقاد به حجاب و خوانندگی وجود دارد که اگر اسلام حجاب را امر کرده خوانندگی را نهی کرده. اما چرا تناقصی که در شخصیت او وجود دارد برای ما آزاردهنده است؟ چرا از تناقص رفتار او عصبانی شدیم؟ تمام حرکات او را در نظر گرفته ایم که به خیال...
-
ترسهای شبانه
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1391 21:12
وقتی مریض می شم با اینکه می دونم خوب میشم اما بازم می ترسم، می ترسم هیچ وقت خوب نشم ، می ترسم همون دم پیر بشم، می ترسم بخوابمو و دیگه بیدار نشم. وقتی دلم برای کسی تنگ می شه هم همینطوره. می دونم یه روز میاد که دیگه دلم تنگ نمیشه ، اما بازم می ترسم . می دونم گذر زمان هم چیز رو حل می کنه اما از همین گذر زمان هم می ترسم....
-
از من گریز تا تو، هم در بلا نیفتی بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1391 10:10
رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن ترک من خراب شبگرد مبتلا کن ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن از من گریز تا تو، هم در بلا نیفتی بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن ماییم و آب دیده، در کنج غم خزیده بر آب دیدهٔ ما، صد سنگ آسیا کن خیره کشی است ما را، دارد دلی چو خارا بکشد، کسش نگوید:...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 20:02
انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا پخش مستند بنادر گمشده ساخته ی بهزاد وزیری این فیلم به بررسی تاریخ شهر شوش و شوشتر و اهمیت کشتیرانی در این منطقه می پردازد. این بنادر به دلیل ورود راه آهن کم رونق شده و از بین رفتن.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 دیماه سال 1391 13:46
کیستی که من اینگونه به جد در دیارِ رؤیاهای خویش با تو درنگ میکنم؟
-
بدن در کمدی
دوشنبه 4 دیماه سال 1391 11:29
بدن کُمیک به طرزی اغراق شده ، جسمانی و ارگانیسمی تحریف شده ، نامتناسب ، قبیح، بی نظم، سیری ناپذیر، و نا بهنجار است.هر کدام از کارتون های تام و جری نمونه ی این تنانگی تقلیل یافته اند، چه در هر کدام بدن هایی را می بینیم که جهش می یابند، متلاشی می شوند، قالب دوباره ای می گیرند و بلاهای بی شماری را متحمل می شوند، اما...