تهمینه میر میرانی
«تهمینه میر میرانی» از زنانی است که در عرصه هایی غیر از بازیگری در تماشاگان ایران مطرح شده اند. ادبیات نمایشی، کارگردانی صحنه ای (کارگردانی هنری در تلویزیون) و نیز کارگردانی تلویزیونی از اموری است که میر میرانی بدانها پرداخته است. در سال 1349 دو نمایشنامه از او به چاپ رسید؛ با نامهای «منحنی هفت» و «باغ سایه ها». در سال 51 نمایشنامهی دیگر او «وعدهی ملاقات با خودم» در مجله ی تماشا چاپ و همین نمایش با کارگردانی هنری و تلویزیونی شخص میر میرانی از تلویزیون ملی ایران پخش شد. در سال 52 «باغ سایه ها» را هم برای تلویزیون ملی ایران کارگردانی کرد. در تماشاگان ایران مشارکت زنان - در زمینه هایی غیر از بازیگری- به سختی صورت می گرفت، اما «تهمینه میر میرانی» با غلبه بر این موانع توانست در این امور نیز فعال باشد.
آذر فخر
«آذر فخر» از بازیگرانی است که در دسته ی تحصیل کردگان میگنجد. و بیشتر فعالیتهای او شامل آثاری است که زمرهی نمایش های دانشجویی و یا روشنفکری جای می گیرد. او تحصیل در رشتهی زبان فرانسه در دانشکدهی ادبیات تهران را در سال 1345 ناتمام گذاشت و کارشناسی خود را از دانشکده ی هنرهای زیبا گرفت. در ابتدا با نمایش های دانشجویی آشنا شد و سپس به استخدام تالار 25 شهریور (سنگلج) درآمد. در سال 49 در این تالار در «مرد خسیس» (آخوند زاده) به کارگردانی خلیل موحد دیلمقانی و «افول» (رادی) به کارگردانی و بازی علی نصیریان ایفای نقش نمود. در سال 51 «ملاقات بانوی سالخورده» به کارگردانی سمندریان را تجربه کرد. در سال 52 با اجرای تلویزیونی «آنا کریستی» (اونیل) به کارگردانی عباس یوسفیانی و همچنین «رومئو و ژانت» (آنوی) به کار گردانی اسماعیل شنگله با تلویزیون ملی ایران همکاری کرد. در همان سال با دو نمایش همراه «مطبخ» و «مرگ همسایه» (غلامعلی عرفان) به کارگردانی مشترک جعفری- والی در صحنهی 25 شهریور (سنگلج) حاضر شد. در سال 53 –باز هم در همین تالار- با «لبخند با شکوه آقای گیل» به کارگردانی رکن الدین خسروی به روی صحنه آمد. در سال 54 در خانهی نمایش در اجرای دوم «چهار فصل» (وسکر) به کارگردانی خانم «نصرت پرتوی» به هنرنمایی پرداخت. در سال 55 بار دیگر در تالار سنگلج با «کسب و کار میسیز وارن» به کارگردانی هرمز هدایت نقش آفرینی نمود. دیگر نمایشهای او به این شرح است: فرفره، مرگ در پائیز، معرکه، ارثیهی ایرانی، کی برای آخرین بار مادرم را دیدی؟ ، آرامسایشگاه و …
فهیمه راستکار
«فهیمه راستکار»متولد 1312 در تهران است . وی همسر «نجفدریابندی»نویسنده و مترجم است .راستکار ،دانش اندوخته ی زبان فرانسه ،فعالیتهای نمایشی را از سال 1335 آغاز کرده و با فراغت از تحصیل در هنرستان هنرپیشگی تهران تداوم بخشیده است . در سال 35 وارد کار دوبله ی فیلم شد و در سال 37 تا 41 برای دوبله ی فیلمها – به همراه مرحومان مرتضی حنانه و حسین سرشار – به ایتالیا عزیمت کرد . فعالیت در رادیو را از سال 41 شروع کرد و در همین حین به کارهای صحنه ای نیز اهتمام ورزید و در گروه بازیگران تئاترشهر و تالار 25 شهریور (سنگلج)به کار نمایش ادامه داد . در سال 46 در «آنتیگون» به کارگردانی داوود رشیدی در کنار فرزانه تأییدی به هنرنمایی پرداخت . در سال 48 با «پروار بندان» به کارگردانی محمد علی جعفری بازی کرد.در سال 51 در «باغ آلبالو» به ترجمه ی سیمین دانشور و کارگردانی آربی آوانسیان در کارگاه نمایش ایفای نقش نمود.و در همان سال با «ناگهان …»(نعلبندیان)که طراح و کارگردان آن هم آوانسیان بود به روی صحنه ی تئاترآمد .در سال52 «ترس و نکبت رایش سوم»(برشت)به کارگردانی بیژن مفید در کارگاه نمایش اجرا شد و راستکار از بازیگران اصلی آن بود . در سال 52 با «طلبکارها»(استریندبرگ) پچواک عباس نعلبندیان و کارگردانی آربی آوانسیان باز هم در کارگاه نمایش ایفای نقش کرد.فهیمه راستکار از بازیگران زنی است که به لحاظ وسواس خاص در انتخاب نقش گزیده کار می کند و تداوم کار او در صحنه ، تلویزیون ، سینما ، رادیو شاهد این مدعاست . او برای جوانان هم مدرس خوبی است و نرمش و انعطاف او در بسیاری از دوره های آموزشی علاقمندان به نمایش مثال زدنی است . نمایش های دیگری که او در آنها شرکت داشته عبارتند از : باغ وحش شیشه ای ، سیر یک روز دراز در شب، مرد دوم،کاپیتان قره گوز،رؤیا،وای بر مغلوب ، همان که بوده ایم ، بیلی باد(به عنوان دستیارکارگردان)،خانه ی برنارداآلبا(رودکی-1359)،بلبل سرگشته(سنگلج-1369)،بازگشتی نیست (چهارسو-1378).لرتا هایراپتیان
ملوک حسینی:
ملوک حسینی (بدرالملوک بهرام السلطانی) (؟-1286)از نوازندگان فتحعلی شاه قاجار بود. او اولین زن مسلمان است که در تماشاگان ایران به فعالیت پرداخت . شروع فعالیت حرفه ای اش با جمعیت کمدی ایران در سال 1305 بود . سپس در سینما تئاتر سپه ، تئاتر سعادت و تئاتر دهقان مشغول به کار شد .گفته می شود که به دام اعتیاد دچار شد و به علت تأخیر هنگام حاضر شدن در نمایش، دهقان او را برای همیشه اخراج کرد . به طوری که حتی سال درگذشت او در منابع ذکر نشده است .
مشارکت زنان در نمایشگری در ایران
نگارش : محمد علی طاهری
پایان نامه برای دریافت درجه ی کارشناسی ارشد
در رشته ی ادبیات نمایشی
شهریورماه 1383
تو فکر می کنی منحرفی؟ بذار یه چیزی بهت بگم : همه مون منحرفیم .فکر می کنی دزدی؟ خب که چی ؟ اخلاقیات طبقه متوسط گیجت می کنه ؟ مرده شور اخلاقیات رو ببره. اصلا بهش فکر نکن . به زنت خیانت کردی؟ کرده ی که کرده ی ، با این مسئله زندگی کن (مکث) کارای خلاف اخلاق زننده ای کردی ، هیچ عیبی نداره . مگه معیارای اخلاقی مطلق وجود داره ؟ شایدم داره .خب کی چی؟
اگر به چیزی معتقدی همونم رعایت کن . آدمای بد می رن جهنم ؟ فکر نکنم . اگه به این معتقدی پس همین جورم رفتار کن. می شه گفت جهنمی تو همین دنیا وجود داره؟ بعله داره . من حاضر نیستم توش زندگی کنم. من همینم که هستم. تا حالا شده اون قدر ناراحت بشی که دوازده ساعت بگیری بخوابی؟
قسمتی از دیالوگ ریچارد روما در نمایشنامه گلن گری گلن راس اثر دیوید مامت
ترجمه امید روشن ضمیر نشر نیلا
گاه دیده میشود که «سلام» و «درود» را بجای یکدیگر بکار میبرند و بجای سلام دادن، درود میگویند. اما این دو واژه معنا و کاربردی متفاوت دارند و نمیتوان همواره آنها را معادل و همتراز با هم بر زبان آورد. سلام، نخستین خطابی است که در مواجهه دو شخص با یکدیگر بر زبان رانده میشود. این کلام را هر کس به هر کس میتواند بگوید و محدودیتی در بکارگیری آن وجود ندارد. سلام را میتوان به هنگام روبرو شدن با دشمنان و بدکاران و دُژاندیشان نیز بر زبان آورد و حتی از نظر فقهی، در مقام جواب «واجب» است. اما درود، خطابی است که نه به صرف مواجهه دو شخص با یکدیگر، که به هنگامی بیان میشود که یکی از طرفین، کاری بزرگ یا پسندیده و شایسته انجام داده باشد و طرف دیگر در مقام بزرگداشت و قدردانی و آفرینگویی به او «درود» گوید. در متون ادبیات فارسی و از جمله در آثار فردوسی، نظامی گنجوی، ناصرخسرو، اسدی توسی، خاقانی، سعدی، دقیقی و کسایی مروزی، واژه درود دقیقاً معادل و هممعنای با سلام نیست؛ بلکه همتراز با «آفرین»، «تهنیت»، «تحیت» و «صلوات» است. چنانکه صلوات را نیز نمیتوان همچون درود در جای سلام و خطاب به هر کس بکار برد: ز یـزدان و از مـا بـر آن کـس درود / کـه تـارش خـرد بـاشـد و داد پـود فردوسی استفاده از درود به جای سلام، کاستن قدر و قیمت و جایگاه واژه درود و برابر کردن یا بیقدر کردنِ جایگاه و دستاوردهای بزرگان، کوشندگان و شایستگان با همه گونه اشخاص دیگر و نیز با اشخاص نا درخور است. سلام را به هر کس میتوان گفت اما درود را به هر کس نمیتوان گفت و همیشه و همواره نیز به یک شخص نمیتوان گفت.
بـدان شـارسـان انـدر آمـد فـرود / هـمـی داد نـیـکـی دهـش را درود فردوسی
ز دارنـده بر جـان آن کـس درود / کـه از مـردمـی بـاشـدش تـار و پـود اسدی توسی
هـزاران درود و دو چـنـدان تـحـیـت / ز ایـزد بـر آن صـورت روح پـرور ناصرخسرو
رقیه چهره آزاد
رقیه چهره آزاد (رقیه فخرالملوک توکلی)(1373-1286) متولد تهران از سال 1305 در جامعه ی باربد زیر نظر اسماعیل مهرتاش کار حرفه ای نمایش را آغاز کرد . البته گفته می شود که از کودکی علاقه ی فراوان به این کار داشت و در منازل به اجرای نمایش میپرداخت . چهره آزاد پس از جامعه ی باربد در سال 1308 به تماشاخانه ی زرتشتیان (ارباب افلاطون شاهرخ ) پیوست. بعداً در نمایش های عبدالحسین نوشین فعالیت کرد و سپس در تئاتر فردوسی مشغول به کار شد.در دورههای بعدتر این بانو در تلویزیون و سینما نیز نقش های به یاد ماندنی ای را ایفا کرد ، به طوری که به مادر سینمای ایران معروف شد و در هشتمین جشنواره ی فیلم فجر برنده ی لوح زرین بهترین بازیگر زن نقش اول شد . چهره آزاد پس ازعمری تلاش در تماشاگان ، تلویزیون و سینمای ایران در سال 1373 چشم از جهان فروبست . نمایشهای او عبارتند از : لیلی و مجنون ، خسرو و شیرین ، عدالت ، تأثیر زن در اجتماع ، خانه ی برناردآلبا ، عاشق بازنشسته ، خان تاتار ، عشاق و بقیه ی غریبه ها ،سایه ، قائم مقام ، مرگ موش یا نوش جان آقا ، دشمن مردم ، سلطان مار، روسری قرمز، عروسی ، ازدواج به سبک ایتالیایی ،فرفره ها ، پرنده ی آبی ، پنج دقیقه به پنج دقیقه یک قاشق سوپخوری،پهلوان اکبر میمیردو...
مادام پری آقا بایف (از اولین زنان فعال در نمایش در ایران(
پری آقابایف (آقا بابیان) در سال 1279 در تهران متولد شد . او همسر رافائل آقا بابیان بود و بنا به تغییراتی که در زبان روس به نامهای غیر روس وارد می شود به نام آقا بایف شناخته می شد . آقابایف تحصیلکرده ی کنسرواتوار سلطنتی مسکو ، برلین ، رم و فرانسه در زمینه های موسیقی ، آواز و باله بود و به طور همزمان در شاخه های دیگر هنرهای نمایشی فعالیت می کرد . او پس از برگشت از خارج به گروه «شهرزاد» پیوست و از سال 1300 با این گروه مشغول به همکاری شد . او را اولین بازیگر زن در تهران می دانند که با «پریچهر و پریزاد» (رضا کمال-شهرزاد) به روی صحنه ی گراند هتل آمد
مشارکت زنان در نمایشگری در ایران
نگارش : محمد علی طاهری
پایان نامه برای دریافت درجه ی کارشناسی ارشد
در رشته ی ادبیات نمایشی
شهریورماه 1383