فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

داشتم به وبلاگم فکر می کردم ، که خیلی وقته رهاش کردم ، البته متوجه شدم خیلی ها اینکارو کردن شاید علت اصلیش فضای فیس بوک باشه که سر همه به خودش گرم کرده

هرچند تفاوت فاحشی هست بین فیس بوک و وبلاگ توی فیس بوک ادمهای گزینش شده نوشته های تورو می خونن و اینجا همه می تونن نوشته های تو رو بخونن به هر حال دلم خیلی برای وبلاگم تنگ شده باید دوباره خودم برای نوشتن تمرین بدم

در این برهه حساس زندگی وبلاگ من بهترین مکان برای نوشتن دل مشغولی های همیشگیه

امیدوارم بتونم دوباره دوستامو دور خودم جمع کنم

مراقب افکارتان باشید   که تبدیل به گفتارتان میشوند
مراقب گفتارتان باشید که تبدیل به رفتار تان می شود
مراقب رفتار تان باشیدکه تبدیل به عادت می شود
مراقب عادات خود باشیدشخصیت شما می شود
مراقب شخصیت خود باشیدکه سرنوشت شما می شود

زنان در نمایشگری ایران 4

تهمینه میر میرانی 
«تهمینه میر میرانی» از زنانی است که در عرصه هایی غیر از بازیگری در تماشاگان ایران مطرح شده اند. ادبیات نمایشی، کارگردانی صحنه ای (کارگردانی هنری در تلویزیون) و نیز کارگردانی تلویزیونی از اموری است که میر میرانی بدانها پرداخته است. در سال 1349 دو نمایشنامه از او به چاپ رسید؛ با نامهای «منحنی هفت» و «باغ سایه ها». در سال 51 نمایشنامه‌ی دیگر او «وعده‌ی ملاقات با خودم» در مجله ی تماشا چاپ و همین نمایش با کارگردانی هنری و تلویزیونی شخص میر میرانی از تلویزیون ملی ایران پخش شد. در سال 52 «باغ سایه ها» را هم برای تلویزیون ملی ایران کارگردانی کرد. در تماشاگان ایران مشارکت زنان - در زمینه هایی غیر از بازیگری- به سختی صورت می گرفت، اما «تهمینه میر میرانی» با غلبه بر این موانع توانست در این امور نیز فعال باشد.


آذر فخر
«آذر فخر» از بازیگرانی است که در دسته ی تحصیل کردگان می‌گنجد. و بیشتر فعالیتهای او شامل آثاری است که زمره‌ی نمایش های دانشجویی و یا روشنفکری جای می گیرد. او تحصیل در رشته‌ی زبان فرانسه در دانشکده‌ی ادبیات تهران را در سال 1345 ناتمام گذاشت و کارشناسی خود را از دانشکده ی هنرهای زیبا گرفت. در ابتدا با نمایش های دانشجویی آشنا شد و سپس به استخدام تالار 25 شهریور (سنگلج) درآمد. در سال 49 در این تالار در «مرد خسیس» (آخوند زاده) به کارگردانی خلیل موحد دیلمقانی و «افول» (رادی) به کارگردانی و بازی علی نصیریان ایفای نقش نمود. در سال 51 «ملاقات بانوی سالخورده» به کارگردانی سمندریان را تجربه کرد. در سال 52 با اجرای تلویزیونی «آنا کریستی» (اونیل) به کارگردانی عباس یوسفیانی و همچنین «رومئو و ژانت» (آنوی) به کار گردانی اسماعیل شنگله با تلویزیون ملی ایران همکاری کرد. در همان سال با دو نمایش همراه «مطبخ» و «مرگ همسایه» (غلامعلی عرفان) به کارگردانی مشترک جعفری- والی در صحنه‌ی 25 شهریور (سنگلج) حاضر شد. در سال 53 –باز هم در همین تالار- با «لبخند با شکوه آقای گیل» به کارگردانی رکن الدین خسروی به روی صحنه آمد. در سال 54 در خانه‌ی نمایش در اجرای دوم «چهار فصل» (وسکر) به کارگردانی خانم «نصرت پرتوی» به هنرنمایی پرداخت. در سال 55 بار دیگر در تالار سنگلج با «کسب و کار میسیز وارن» به کارگردانی هرمز هدایت نقش آفرینی نمود. دیگر نمایشهای او به این شرح است: فرفره، مرگ در پائیز، معرکه، ارثیه‌ی ایرانی، کی برای آخرین بار مادرم را دیدی؟ ، آرامسایشگاه و …




فهیمه راستکار

«فهیمه راستکار»متولد 1312 در تهران است . وی همسر «نجف‌دریابندی»نویسنده و مترجم است .راستکار ،دانش اندوخته ی زبان فرانسه ،فعالیتهای نمایشی را از سال 1335 آغاز کرده و با فراغت از تحصیل در هنرستان هنرپیشگی تهران تداوم بخشیده است . در سال 35 وارد کار دوبله ی فیلم شد و در سال 37 تا 41 برای دوبله ی فیلمها – به همراه مرحومان مرتضی حنانه و حسین سرشار – به ایتالیا عزیمت کرد . فعالیت در رادیو را از سال 41 شروع کرد و در همین حین به کارهای صحنه ای نیز اهتمام ورزید و در گروه بازیگران تئاترشهر و تالار 25 شهریور (سنگلج)به کار نمایش ادامه داد . در سال 46 در «آنتیگون» به کارگردانی داوود رشیدی در کنار فرزانه تأییدی به هنرنمایی پرداخت . در سال 48 با «پروار بندان» به کارگردانی محمد علی جعفری بازی کرد.در سال 51 در «باغ آلبالو» به ترجمه ی سیمین دانشور و کارگردانی آربی آوانسیان در کارگاه نمایش ایفای نقش نمود.و در همان سال با «ناگهان …»(نعلبندیان)که طراح و کارگردان آن هم آوانسیان بود به روی صحنه ی تئاترآمد .در سال52 «ترس و نکبت رایش سوم»(برشت)به کارگردانی بیژن مفید در کارگاه نمایش اجرا شد و راستکار از بازیگران اصلی آن بود . در سال 52 با «طلبکارها»(استریندبرگ) پچواک عباس نعلبندیان و کارگردانی آربی آوانسیان باز هم در کارگاه نمایش ایفای نقش کرد.فهیمه راستکار از بازیگران زنی است که به لحاظ وسواس خاص در انتخاب نقش گزیده کار می کند و تداوم کار او در صحنه ، تلویزیون ، سینما ، رادیو شاهد این مدعاست . او برای جوانان هم مدرس خوبی است و نرمش و انعطاف او در بسیاری از دوره های آموزشی علاقمندان به نمایش مثال زدنی است . نمایش های دیگری که او در آنها شرکت داشته عبارتند از : باغ وحش شیشه ای ، سیر یک روز دراز در شب، مرد دوم،کاپیتان قره گوز،رؤیا،وای بر مغلوب ، همان که بوده ایم ، بیلی باد(به عنوان دستیارکارگردان)،خانه ی برنارداآلبا(رودکی-1359)،بلبل سرگشته(سنگلج-1369)،بازگشتی نیست (چهارسو-1378).

زنان در نمایشگری ایران 3

  Iran Daftari.jpg 

 

ایران دفتری
«ایران دفتری»(1374-1291) در سال1308 کار بازیگری را در رشت با نمایش رستاخیزآغاز کرد،سپس به تهران آمد و در استودیو کرمانشاهی به این هنر ادامه داد. ودر کنار لرتا ،ملوک حسینی و … خود را بعنوان یکی از زنان معتبر و فعال دو دهه ی نخست قرن بیستم در ایران مطرح کرد. در سال 1317 از هنرستان هنرپیشگی تهران فارغ التحصیل و در سال بعد از آن در همان هنرستان به تدریس مشغول شد.او علاوه بر نمایش در سال 1314 در فیلم های«عبدالحسین سپنتا»که در هند تولید می شد نیز بازی کرد.صدای خوب او باعث شد که در نمایشهای اپرت گونه هم موفق باشد. ایران دفتری در گروه فردوسی وهنرستان هنرپیشگی فعالیت بسیاری کرد و تقریباً همه ی نمایشهای تاریخی و اپرت های تماشاخانه تهران نقش های اصلی را بازی نمود. وی تا آخر زندگی خود با وجود سن وسال بسیار علاوه بر بازیگری سینما،در همه ی اجتماعات صنفی(خانه‌ی سینماو…) شرکت کرد.
نمایشهای ایران دفتری به این شرح است: آرشین مالالان ،شیرین و فرهاد، ایده‌آل‌عشق،آخرین لحظه ،نادرشاه، یک شب در حرم ، ناصرالدین شاه، خانواده ی فنا شده، جان فدای وطن،خاقان می رقصد،آغا محمد خان قاجار ،حافظ و بلبل سرگشته.  

 

توران مهرزاد
«توران مهرزاد» (فاطمه بزرگمهری راد) متولد 1309 در تهران است .او از زنان فعال گروه سعدی است.او را در کنار زنان پرتحمل هنرهای نمایشی ایران مانند:لرتا ،ملوک حسینی، ایران دفتری،رقیه چهره آزاد،عصمت صفوی،پرخیده ،فرزانه تأییدی،ژاله علو و دیگران قرار می دهند. مهرزاد هنگام شرکت در یک نمایش فرهنگی در«کانون بانوان»باخیرخواه،خاشع و نوشین آشنا و در سال1323 به تئاتر فرهنگ دعوت شد وکلاسهای بازیگری را نزد نوشین گذراند و به دلیل توان بالا به سرعت در شمار ستونهای اصلی گروه نوشین قرارگرفت و در فعالیت گروه های بعدی چون فردوسی و سعدی مشارکت فعال داشت. او را هنرمندی برجسته می دانند که در«اتحادیه ی هنرپیشگان ایران»مدافع سرسخت و جسور حقوق همکاران خود بود. او در تحصن دو ماهه ی هنرمندان در مجلس شورا در زمان مصدق ،شرکت داشت. پس از آنکه همسرش«حسن خاشع» به دلایل حزبی و سیاسی از ایران خارج شد و به آلمان شرقی رفت، او ترجیح داد بماند و با وجود تمامی تنگناها به فعالیت هنری خود در ایران ادامه دهد و دوری همسر و تنها فرزندش (کامران خاشع که هم اکنون آهنگسازی برجسته در کنسرواتور آهنگسازی فلورانس است) را تحمل کند.
مهرزاد در نمایشهای زیر به ایفای نقش پرداخته است : افیون ، اوژفی گرانده ، مونتسرا ،شب بحرانی ، طلا و خاکستر ، انگلهای اجتماع ، گناهکاران بی گناه ، چراغ گاز ، خانه ی برناردا آلبا ، تاجر ونیزی، گربه روی شیروانی داغ ، در شاهراه ، تارتوف ، خرس ، دختر شکلات فروش ، بازپرس و … .
تئاتر سعدی توفیق خود در زمینه نمایش را علاوه بر مردان، مدیون زنانی چون توران مهرزاد و زنانی دیگر چون: لرتا هایراپتیان،اعلم دانایی و چهره های جدیدتر مانند:ایرن(عاصمی)،تهمینه،بزرگمهر،فرهی و فلور است.

زنان در نمایشگری ایران 2

لرتا هایراپتیان


لرتا هایراپتیان تبریزی، همسر عبدالحسین نوشین (بنیانگذار تماشاگان جدید ایران)از 1300 ه.ش «در کانون ایران جوان» که از قدیمی‌ترین گروههای نمایشی ایران به شمار می‌آید، به نمایشگری می‌پردازد.لرتا به همراه آقابایف،سیرانوش و عده ای دیگر ازاولین زنان ارمنی تاریخ تماشاگان ایران محسوب می شوند که اکثراً از شاگردان «هایک گاراگاش» بودند. لرتا در 1301 به کلوپ موزیکال وزیری و بعداً هنرستان موسیقی ،که اولین اپراها و اپرتهای ایران در آنجا اجراء شد،وارد گردید و در نمایشهایی چون یوسف و زلیخا ، بعنوان اولین بازیگر زن ایرانی در اپرت نقشهای اصلی را ایفا کرد. در سال 1308 به گروه ارباب افلاطون شاهرخ وارد شد و در کنار بانوان دیگری چون : مریم نوری ،ایران دفتری ،نیکتاج صبری، ملوک حسینی ، چهره آزاد و پروین به هنرنمایی پرداخت.سه سال بعد این گروه به «مجتمع تئاترال طهران» تغییر نام داد و نمایشهای سلیمان و بلقیس ، امیر ارسلان نامدار ، اپرت لیلی و مجنون و … را به نمایش در آورد . در سال 1311 لرتا به «کانون صنعتی» وارد شد و در نمایشهای مهم این دوره مثل «عزیز و عزیزه» ایفاگر نقشهای مهمی شد . 
در سال 1312 در اجرای «اتللو»به کارگردانی پاپازیان نقش دزدمونا را بازی کرد و در سال 1313 در رستم و سهراب محـصـول کلوپ فردوسـی در گروه کـارگردانی شـرکت، و نیز در کنار مـادام پـری و فکری بازیگری کرد . پس می‌توان لرتا را جزء اولین زنان کارگردان تماشاگان ایران دانست.
لرتا از اولین زنانی است که به زن پوشی مردان خاتمه داد و در گروههای مختلف پیش گفته به همکاری دعوت و در پانزده سال نخست رضا شاهی به عنوان بازیگری برجسته مطرح شد . در سال 1312 با عبدالحسین نوشین ازدواج کرد .همکاری های هنری او با پاپازیان ، نوشین و خیرخواه تداوم پیدا کرد. پس از ازدواج کارهای او بیشتر محدود به همکاری با نوشین شد و از سال 1332 به دنبال تحولات سیاسی ، اجتماعی و هنری ، با خروج نوشین از ایران در گروههای فرهنگ ، فردوسی و سعدی به کار پرداخت. لرتا که در سال 1332 در پی نوشین از ایران خارج شده بود به استودیوی بازیگری تئاتر هنری مسکو وارد شد و پس از اندوختن بار علمی بیشتر درسال 1342 به ایران بازگشت و به همراه همکاران پیشین گروه جدیدی به نام «تئاتر سعدی» تشکیل داد که زنانی چند در میان آنها بودند:مهرزاد،ایرن عاصمی(زازیانس)، تهمینه و اعلم دانایی.
لرتا در تئاتر سعدی به کارگردانی و بازیگری نمایشهایی چون بادبزن خانم ویندرمیر (اسکاروایلد)و شنل قرمز(اوژن بریو) پرداخت و در مونتسرا (امانوئل روبلس) و گناهکاران (استروفسکی ) نقشهای برجسته ای را ایفا کرد. که به علت تغییر ذائقه ی تماشاگران لاله زاری چندان 
استقبالی از آنها نشد و موجبات دلسردی او را فراهم کرد .
لرتا پس از چهل و پنج سال فعالیت درخشان،پانزده سال هم به دلایل مالی (چنان چه خودش در مصاحبه ای گفته است) مجبور به کار با گروههای فیلم فارسی و مجموعه های تلویزیونی چون«خسرو میرزای دوم» شد.او در زمستان 1352 به خاطر صمیمیت و پشتکار در فعالیتهای نمایشی برنده ی جایزه ی فروغ فرخ زاد شد. لرتا سالهای آخر
عمر را در وین در کنار تنها فرزندش«کاوه»گذراند. بعضی از نمایشهایی که لرتا در آن فعالیت کرد عبارتند از: اتللو ، توپاز ، ولپن ، مـستنطق ، سرگذشـت وشمـگیر ، پـرنده آبی ، چـراغ گاز ، گناهـکاران بـی گناه، پیراهن ابریشمی ، بادبزن خانم ویندرمیر ، ازدواج به سبک ایتالیایی ، ادیپوس شهریار ، اوژنی گرانده،دوجلاد و ایولف کوچک


ملوک حسینی:


ملوک حسینی  (بدرالملوک بهرام السلطانی) (؟-1286)از نوازندگان فتحعلی شاه قاجار بود. او اولین زن مسلمان است که در تماشاگان ایران به فعالیت پرداخت . شروع فعالیت حرفه ای اش با جمعیت کمدی ایران در سال 1305 بود . سپس در سینما تئاتر سپه ، تئاتر سعادت و تئاتر دهقان مشغول به کار شد .گفته می شود که به دام اعتیاد دچار شد و به علت تأخیر هنگام حاضر شدن در نمایش، دهقان او را برای همیشه اخراج کرد . به طوری که حتی سال درگذشت او در منابع ذکر نشده است .


مشارکت زنان در نمایشگری در ایران
نگارش : محمد علی طاهری 

پایان نامه برای دریافت درجه ی کارشناسی ارشد
در رشته ی ادبیات نمایشی
شهریورماه 1383

تو فکر می کنی منحرفی؟ بذار یه چیزی بهت بگم : همه مون منحرفیم .فکر می کنی دزدی؟ خب که چی ؟ اخلاقیات طبقه متوسط گیجت می کنه ؟ مرده شور اخلاقیات رو ببره. اصلا بهش فکر نکن . به زنت خیانت کردی؟ کرده ی که کرده ی ، با این مسئله زندگی کن (مکث) کارای خلاف اخلاق زننده ای کردی ، هیچ عیبی نداره . مگه معیارای اخلاقی مطلق وجود داره ؟ شایدم داره .خب کی چی؟ 

اگر به چیزی معتقدی همونم رعایت کن . آدمای بد می رن جهنم ؟ فکر نکنم . اگه به این معتقدی پس همین جورم رفتار کن. می شه گفت جهنمی تو همین دنیا وجود داره؟ بعله داره . من حاضر نیستم توش زندگی کنم. من همینم که هستم. تا حالا شده اون قدر ناراحت بشی که دوازده ساعت بگیری بخوابی؟


قسمتی از دیالوگ ریچارد روما در نمایشنامه گلن گری گلن راس اثر دیوید مامت

ترجمه امید روشن ضمیر نشر نیلا

در تفاوت سلام و درود

گاه دیده می‌شود که «سلام» و «درود» را بجای یکدیگر بکار می‌برند و بجای سلام دادن، درود می‌گویند. اما این دو واژه معنا و کاربردی متفاوت دارند و نمی‌توان همواره آنها را معادل و همتراز با هم بر زبان آورد.

سلام، نخستین خطابی است که در مواجهه دو شخص با یکدیگر بر زبان رانده می‌شود. این کلام را هر کس به هر کس می‌تواند بگوید و محدودیتی در بکارگیری آن وجود ندارد. سلام را می‌توان به هنگام روبرو شدن با دشمنان و بدکاران و دُژاندیشان نیز بر زبان آورد و حتی از نظر فقهی، در مقام جواب «واجب» است.

اما درود، خطابی است که نه به صرف مواجهه دو شخص با یکدیگر، که به هنگامی بیان می‌شود که یکی از طرفین، کاری بزرگ یا پسندیده و شایسته انجام داده باشد و طرف دیگر در مقام بزرگداشت و قدردانی و آفرین‌گویی به او «درود» گوید.

در متون ادبیات فارسی و از جمله در آثار فردوسی، نظامی گنجوی، ناصرخسرو، اسدی توسی، خاقانی، سعدی، دقیقی و کسایی مروزی، واژه درود دقیقاً معادل و هم‌معنای با سلام نیست؛ بلکه همتراز با «آفرین»، «تهنیت»، «تحیت» و «صلوات» است. چنانکه صلوات را نیز نمی‌توان همچون درود در جای سلام و خطاب به هر کس بکار برد:

ز یـزدان و از مـا بـر آن کـس درود / کـه تـارش خـرد بـاشـد و داد پـود    فردوسی
بـدان شـارسـان انـدر آمـد فـرود / هـمـی داد نـیـکـی دهـش را درود    فردوسی
ز دارنـده بر جـان آن کـس درود / کـه از مـردمـی بـاشـدش تـار و پـود    اسدی توسی
هـزاران درود و دو چـنـدان تـحـیـت / ز ایـزد بـر آن صـورت روح پـرور    ناصرخسرو

استفاده از درود به جای سلام، کاستن قدر و قیمت و جایگاه واژه درود و برابر کردن یا بی‌قدر کردنِ جایگاه و دستاوردهای بزرگان، کوشندگان و شایستگان با همه گونه اشخاص دیگر و نیز با اشخاص نا درخور است. سلام را به هر کس می‌توان گفت اما درود را به هر کس نمی‌توان گفت و همیشه و همواره نیز به یک شخص نمی‌‌توان گفت.


http://ghiasabadi.com/salam-dorud.html