فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

فروردینی ها

نوشته های یه آدم سر به هوا

دوباره می خوام نقاشی کنم

همه چیز مهیاست  

فقط کمی جسارت برای اینکه دوباره مثه قدیما شروع کنم به نقاشی کردن. البته این بار با اکرولیک و بوم.

تازه وقتی به جایی رسیدی ، دغدغت چیزایی می شه که از دست دادی.

تا حالا به موفق بودن خودتون فکر کردید. یه طوری شده که آدم باید به تنها آرزوش، که بخواد تو زندگی موفق باشه ، شک کنه. به نظر می رسه موفق بودن همیشه خوشایند نیست.گاهی اوقات موفق بودن در یک چیز یعنی از دست دادن خیلی از چیزها، خیلی از چیزایی که شاید نشه جبرانشون کرد. 

فروغ می گه مهم نیست کجای زندگی ایستادی مسئله اینه که احساس خوشبختی می کنی یا نه ؟ 

تا حالا فیلم درخت گلابی رو دیدید؟...

ویترین خانه ی پدری

 دیروز دو نفر آمدند و در ویترین خانه ی پدریم مرا به تماشا نشستند و در حالیکه موزی نیم خورده در بشقاب و یک علامت سوال بزرگ در ذهن من باقی گذاشتند ، رفتند... رفتند تا در بازار خانه های پدری به جستجوی خود ادامه دهند.

مسمومیت غذایی

 مسمومیت غذایی یکی از عجیب ترین و شاید بدترین بیماری باشه که آدم به آن مبتلا می شه فرقش با بیمارهای دیگه اینه علاوه بر اینکه شکم درد زیادی داری ، روان ادم هم به هم می ریزه و اگر دکترتون فراموش کنه به شما آرام بخش بده و شما هم به دلیل درد زیاد یادتون بره  آرام بخش بخواهید، اینجور می شه که مثه من زیر سرم هی این ور اون ور می شید و دست و پاتونو به لبه ی تخت و به در و دیوار می کوبید.

 

 دو شب پیش مسموم شدم و توی این دو شب چقدر کابوس دیدم و تمام گذشته  مانند یه حلقه ی فیلم از جلوی چشمانم عبور کرد. اگر مثه من یه شهروند سرخورده ی این مملکت باشید مطمئن خواهید بود شاهد صحنه های زیبایی نیستید. عشق از دست رفته ، قلبی که سر خورده است ، ادمایی که توی خیابونا با خشونت زیاد سرکوب می شن و آدمی که مریضه و دیگه توان نداره با یاس و نامیدی مبارزه کنه. 

شب پیش در اوج یاس برای خودم گریه کردم.   

 

الان صبح شده و احساس می کنم حالم خوبه دیگه هیچ دردی توی قلبم سنگینی نمی کنه و هیچ یاسی روحم را لگد مال هرزه گی هاش نمی کنه الان حالم خوبه ... یادتون نره از دکترتون آرام بخش بخواهید.

 

 

           گاهی دلم می خواهد 

                         

                           ویران کنم معنا و مفهوم هر چیزی را

لحظه ای به وسعت یک عمر

خیلی از آدم بزرگا که تو زندگی کارای گنده گنده می کنند ، شاید باورشون نشه که چه ساعتها و دقیقه ها بی اراده برای داشتن یه لحظه کوچیک برای فقط یه نگاه ، پا به پا کردند. 

(یک لحظهء نامحدود که دو خورشید به هم خیره شدند)  

نمی دونم تا حس نکنی متوجه حرفم نمی شی.خیلی هامون از کنار لحظه های کوچیکمون می گذریم.

جشنواره بیست و یکمین تئاترخوزستان به پایان رسید

تنوع در سبک و موضوع ، قرار گرفتن نسل های مختلف کارگردان ها کنار هم ، خوش ساخت بودن و کیفیت بالای اجراها از نقاط قوت این جشنواره بود. 

 

دیدن تئاتر با اعمال شاقه 

اجرای نمایش ها در پلاتوهای تنگ و تاریک و خفه صدا و سیما و آفتاب از معضلات این جشنواره بود که حاشیه های فراوانی ایجاد کرد. 

 

برگزاری کارگاه نمایش با حضور استاد محمود رضا رحیمی 

از بخش خوب جشنواره برگزاری کارگاه با حضور استاد رحیمی بود که ایشان به بحث در مورد استفاده مناسب و به جا از نور ، موسیقی ، گریم و لباس پرداخت که به اعتقاد وی از نقاط ضعف اجراها بود و ناشی از دانش کم و درک نادرست کارگردان ها از این فاکتورهاست.  

 

وجود داوران فرهیخته و مردمی از نقاط درخشان این جشنواره بود. 

بیانیه هیات داوران که توسط محمود رضا رحیمی قرائت شد از بهترین بیانیه های بود که تاکنون شنیده ام که مورد تشویق پی در پی تماشاگران قرار گرفت.این بیانیه نشان داد که داوران نگاهی دقیق و علمی به اجراها داشته اند.  

در این بیانیه داوران به مهره گمشده تئاتر خوزستان یعنی تماشاگران اشاره کردند. 

محمود رضا رحیمی در ابتدای صحبت خود گفت : تئاترها مزد خود را در اجراهای عمومی و از مردم می گیرند نه در جشنواره ، که جشنواره فقط یک نوع گردهمایی برای هم اندیشی است.  

داوران این جشنواره : کوروش زارعی ، محمود رضا رحیمی و افشین خورشید باختری بودند.