روستای سوسن سرخاب در شمال خوزستان و در شهرستان اندیکا قرار دارد و محل زندگی عشایر بختیاری است. برای رسیدن به این روستا از جاده های باریک پیچ در پیچ و کوههای تو در تو و تونل های خوفناک گذشتیم . تمام مسیر سر بالایی بود برای همین برای سفر از یک مینی باس استفاده کردیم. با این حال گاهی همین مینی باس داغ می کرد. آفتاب داغ داغ بود و نسیم خنکی هم می وزدید .
این تصاویر را در مینی باس در حین حرکت گرفته ام.
.
.
دریاچه سد شهید عباسپور ...
برخورد با عشایر در طول مسیر
دشت شیمبار مملو از انگور سیاه وحشی
مجتبی گهستونی راهنمای گروه در کنار دشت شیمبار
دهانه ی پل نگین
پل تاریخی نگین
روستای سوسن سرخاب
اینجانب هنگام طلوع آفتاب ...
جنبه های زندگی عشایر ...
جنبه های زندگی عشایر
همیشه خانه ای می خواستم بی در بی دیوار بی پنجره ...
محمد جعفر سهرابی و همسرش لیلا دهیار سوسن سرخاب
محمد جعفر سهرابی دختر کوچکش رویا را بلند کرد تا دانه های اسپند را که به منظور چشم زحم استفاده می شود برای ما بیاورد...
انگار هندونه رو از توی فریزر اوردن
عشایر در حال پر کردن مشک های آب خود ...
آب جاری چشمه هم برای خوردن استفاده می شود و هم برای شستن ظروف و دیگر چیزها ...
تکان دادن مشک برای دوغ و کره
ماست که بماند بنده از آب هم کره می گیرم حالا ببین ...
پخت نان تیری ...
قبرستان سوسن سرخاب
شیرهای سنگی ...
درخت بنگو ...
ناهید دختر زیبای عشایری در میان درخت های انار و گردو
درخت تاک ...
درخت موز ...
روستای سوسن سرخاب محل پرورش ماهی قزل الا در خوزستان ...
ناهار قزل آلای تازه ی کباب شده ...
این دزخت شکاف برداشته تا من از میانش متولد بشم
بفرمائید این هم معجزه ی قرن ...
جنبه های زشت گردشگری
بکوری چشم آنها که مخالف هر چیز خوب و قشنگند. این گزارش هم مثل بقیه گزارشهات عالی و حرفهای بود. زنده باد. فقط مثل همیشه دلم سوخت برای اون خران باربردار. حتماً به گوشت رسیده، که من طرفدار پار پا قرص خرها هستم.
سلام عمو جان خسته شدیم از بس برادرت ما رو برد و دزفول و شوشتر ، چپیدیم توی چادیواری یه باغ مجبور بودیم تمام روز اونجا باشیم ، تو این سفر تونستم محیط ادمها رو درک کنم پای درددلشون بشینم و به نوع زندگیشون ارتباط برقرار کنم . من عاشق چنین سفری هستم هر جای دنیا که باشه. اما در مورد خرها ، ادمهای اونجا بیشتر از یک خر کار می کردن برای همین جایی برای دلسوزی برای خرها نبود ، به نظر بهترین جایی بود که حیوانات می تونستن زندگی کنن ، می تونستن در فضای باز گردش کنن بماند بعضی از گردشگران با الوده کردن محیط ، مشکلاتی برای حیوانات و اهالی ایجاد می کردن
سلام
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
چطوری؟
به به حسابی خوش گذشته .. این عکسها نشون دهنده ی اینه که این مکان بکر و سرشاز از زیباییه ..
خیلی خوبه که گاهی هم اینجوری به گوشه کنار شهرتون می رین و علی رغم تفریح و سرگرمی با مناطق زیبا و شرایط متفاوت زندگی آشنا می شین ..
عکسها هم حرف نداشت .. خودم رو اونجا حس کردم ..
عکسی رو هم که کنار رودخونه هنگام طلوع خورشید گرفتی خیلی زیبا شده ..
موفق باشی
ممنون علی اکبر جان که مثه همیشه به وبلاگ من سر زدی
خیلی قشنگ بود
پرندگان مهاجر به هنگام هجرت تنها** پرواز** را با خود برمی دارند...!!!!! (تقدیم به تمامی عشایر مهربون و پاک)
سلام زیبابود خوش بگذره
عکس های بسیار جالبی بود
وبلاگ قشنگی داری از مطالب وتصاویرش استفاده کردم اگر دوست داری تا تبادل لینک کنیم خبرم کن عزیزم( نسیم بارانی کوهستان)
هم خودت خوشگلی هم تصاویری که زدی بی اندازه قشنگه![](http://www.blogsky.com/images/smileys/031.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/031.gif)
مطالبت رو که مرور میکردم اینقد گویا بود احساس کردم منم همسفرتون بودمه
موفق باشید
این دزخت شکاف برداشته تا من از میانش متولد بشم
دست مریزاد، عالی بود، کاش همه ما در راه شناخت طبیعت و آثار تفریحی و فرهنگی، گردشگری مناطق بختیاری گام برداریم و آنرا به دیگران معرفی کنیم
سلام همه چیز خوب عالی بود کیف کردم عجب گزارشی بود روستای ما هم همون حوالیه البته خودم تهران ساکن هستم ولی تعطیلات همیشه اونجام ای کاش اونجا بودم و مکان های بیشتری رو به شما معرفی میکردم فقط یه انتقاد اون دمپایت ها یخورده ضایع بود معلومه شوشتری یا دزفولی شوخی کردم نارحت نشی یه وقت