چقدر سخت به هم رسیدیم
چه آسان از هم دور شدیم
چه سخت خود را متقاعد کردم برای نزدیک شدن
چه آسان باور کردم که جدایی بهترین راه است
چه سخت زندگی می کنیم و چه آسان قضاوت می شویم
شاید تو هم مرا قضاوت کردی و من محکوم شدم و اینک دارم مجازات می شوم
ای کاش حقیقت را از کلام خودم می خواستی نه دیگران
قسم می خورم کسی بهتر از من ، خودم مرا نشناسد
به احساست اعتماد کن
اعتماد کردن چیز خوبیه ولی بعضی ها لایق نیستن که بهشون اعتماد بشه.
به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
سلام
چی شده باز؟ نبینمت غمگین.
وقتی که زندگی ام چیزی نبود هیچ چیز جز تیک تاک ساعت دیواری ...دریافتم که باید باید باید دیوانه وار دوست بدارم....!
ندا دلتنگی پدرمو درآورده!!!!