می خوام اعتراف کنم این پست و چند تا پست قبلی رو زورکی نوشتم
چه زمانهایی زورکی نمی نویسم :
زمانی که خیلی خوشحالم وزمانی که خیلی ناراحتم
چه زمانی هایی زورکی می نویسم :
زمانی که معلوم نیست حالم خوبه یا حالم بده ، منظورم همون زمانهایی که با دو چشم شیشه ای جهان در برابرم عبور می کند.
از طرفی چون موزه نمی روم ترسیدم مردم بگن این همه وقت داره دو خط برای وبلاگش نمی نویسه.
نتیجه زورکی نوشتن :
با دو چشم شیشه ای یه جوالدوز به خودم می زنم یه سوزن به جهان گذران
سلام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/014.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/030.gif)
خوبی؟
به به .. چشم ما روشن .. حالا زورکی مطلب میگذاری برا بلاگت ..
دستت درد نکنه .. ما رو باش چی فکر میکردیم ..
احتمالا تو خودت نبودی ... بازم نمیخوای بگی .. اصلا این اعتراف نبود که .. هیچی معلوم نشد ..
ین دو چشم شیشه ای که سر در نیاوردیم چی بود؟
خواهش یک نفر مخاطب:
به هر حال یا ننویس .. یا اگه می نویس جان من زورکی و آبکی نباشه ..
ممنون ..
موفق باشی
مطالب زورکیت جدیدن رمزی هم شدن ...
دیگه این آخرش بود .. زورکی چیزی میگی و اونوقت رمزیش میکنی
سلام
خوبی؟
بیا وبلاگم و نظرت رو بنویس( تو پست این جا آنجا همه جا ) .. هر چی که میدونی و هر راهی که فکر میکنی نتیجه مطلوبی داره رو بنویس .. ممنون
منتظرم
موفق باشی