منتظر یه تصویر ، یه تغییر و یا یه حرکت هستم تا دستم به قلم بره .شاید این چیز ها در اطرافم نیست و یا شاید من نمی بینم .سعی می کنم قول می دم.از اینکه همه شما ها را دارم ممنونم.در حال حاضر در حال ویرایش جروه ی یکی از اساتیدم هستم و باید یک تحقیق در مورد بافت تاریخی دزفول و یک مقاله در مورد ادوارد مانه بنویسم.سال قبل یک مقاله تحقیقی در مورد تاثیرات متقابل فرهنگ ایران و فرهنگ مسیحی نوشتم که هنوز فرصت نکردم برای وبلاگم ویرایشش کنم سعی می کنم چکیده ای از این مطالب رو در وبلاگم چاپ کنم و مطمئن باشید خیلی جالب خواهند بود.
...روی دلم که پا میذارم صدای زیرو تیزی بگوش میرسه مثل خورده های شیشه.
...اینروزا مدام در خود میشکنم و خورد میشوم...اندکی تامل کافیست...تکه هایی از غرور و کبر و خود خواهیست.
سلام
خوبی؟
منتظریم تا مطالب زیبات رو دوباره بنویسی...
برات آرزوی موفقیت می کنم برای ویرایش جزوه و نوشتن مقاله....
خوبه که دستی هم توی نوشتن مقاله داری ...
موفق باشی
سلام - بالاخره توفیقی شد و وبلاگت را دیدم برای مطلبهای قدیمت یادداشت گذاشتم ببین.
و اما خیلی خوشم آمد ساده و روان مثل خودت فکرشو میکردم. دل ساده فکر ساده پرورش میده منظورم بی غل و غش و آبیه.
برای خردادماهت مطلب جورکن. شعرهای پراکندت و خیلی دوست دارم چون میدونم از کجای دلت بیرون میان. همزات پنداری عجیبی بم دست داد. همینجور ادامه بده اما بار مفهومی وبلاگت فراموش نشه . به امید موفقیتهای متوالی عمرشما متعالی